در کنار همه این جریانها، وارد شدن کارن به ترکیه باعث زنده شدن خاطرههای دوران کودکی و مخصوصا زنده شدن یاد پدرش میشود. او هنوز نمیتواند درک کند که پدرش چرا با مرد دیگری رفته بود و به طور کلی دنبال چه چیزی بود؟ کارن کم و بیش درباره مولانا و شمس و رابطه آن دو، چیزهای مجملی شنیده بود اما به دلیل خشمی که از رفتار پدرش داشت هیچوقت نخواست به این رابطه پر رمزوراز پی ببرد.
اولین شکست مرز واقعیت و متافیزیک هنگام حضور دوباره کارن در ترکیه رخ میدهد. لاستیک ماشینی که به دنبال کارن به فرودگاه آمده دقیقا جلوی مسجد شمس تبریزی پنچر میشود. کارن تصمیم میگیرد تا هنگام تعویض لاستیک منتظر بماند. او به سمت مسجد کشیده میشود و در این هنگام مردی قدبلند و سیاهپوش با چشمانی سیاه جلویش ظاهر میشود و یک انگشتر در دست کارن میگذارد. و این آغاز حضور پر رمز و راز متافیزیک در رمان است.
«باب اسرار» کتاب رازهاست؛ راز شعلهای که اولین بار آتش رابطه شمس و مولانا را برافروخت. راز جنایتی که هفتصد سال از آن میگذرد اما هنوز رد سرخ آن شاهرگ پیکر تصوف است؛ قتل شمس تبریزی. راز پیوند کیمیا و کارن. راز آن شهر، راز قونیه و رازهایی که هر یک دری است برای گشایش دری دیگر. «باب اسرار» رمانی است معمایی و عرفانی که پیوند دیرینه و در عین حال نو بین معما و عرفان آن را جذاب کرده و از همان نخستین صفحات مخاطب را با خود همراه میکند.
زبان و زمان از مهمترین نقاط قوت و جذابیت کتاباند، از یک سو مولانا و شمس تبریزی در ترجمه فارسی این کتاب فرصت یافتهاند که اندیشههایشان را به زبان خودشان بیان کنند، همان زبان غنی و قوی قرن هفتم که برای ما فارسیزبانان با عرفان و حکمت و زیبایی گره خورده است. از سوی دیگر، حضور شمس تبریزی در قرن حاضر و دنیای مدرن، که با زبان زمانه خودش حرف میزند و به سیاق زمانه خودش لباس پوشیده و رفتار میکند، موقعیتهایی خوش و خیالانگیز خلق کرده است و از جانب دیگر در لایهای دیگر ماجرایی کاملاً پلیسی و امروزی را روایت میکند.
این اولین مرتبه نیست که رابطه مرموز شمس و مولانا مورد توجه داستاننویسان قرار گرفته است. البته اگر شما «باب اسرار» را نخواندهاید باید بگویم که بر خلاف آنچه تصور میشود این رمان در باب رابطه شمس و مولانا نیست. بلکه در این رمان کارن و اتفاقات حول اوست که موضوعیت دارد و این موضوعیت تحت تاثیر رابطه عرفانی مولانا و شمس است. از اینرو سهم اندکی از متن بهطور مستقیم به داستان مولانا و شمس اختصاص دارد. بنابراین اگر به دنبال شناختی درست و دقیق از زندگی مولانا و شمس و تاثیری که این دو بر هم گذاشتهاند هستید، شاید بهتر باشد سراغ کتابهای دیگری بروید.
نکته قابل تامل در داستان این است که در عرفان و تصوف طلبِ طالب اولین قدم است اما کارن بیآنکه میانهای جدی با تصوف داشته باشد و یا طالب باشد، شمس با اوست. اینکه چرا در تمام کتاب شمس باید به سراغ کارن بیاید و راهنمای او باشد در داستان بیپاسخ مانده است.
اما سخن اصلی من در این یادداشت اشاره به موضوعی است که بناست برای اولین بار طرح شود. کارن و شمس دارای وجه مشابهی به لحاظ شخصیتی و روانشناسی هستند. شمس چنانکه در تاریخ معرفی میشود شخصیتی مهرطلب است، دقیقا مانند کارن در «باب اسرار» که احمد امید تصویر کرده است.
طبق نظر یونگ، مبنای گذشته و ابتدایی انسانها مبنای عمده روان شخص میشود و رفتار فعلی او را جهت میدهد و بر آن تأثیر میگذارد. ناهشیاری جمعی برای یونگ، ذخیره کنترلکننده تجربههای ابتدایی و اجدادی به شمار میرود. بنابراین، در دیدگاه یونگ، ارتباط مشخصی بین شخصیت فعلی شخص و گذشته یعنی سالهای اولیه و کودکی شخص و همین طور با تاریخ کل انواع وجود دارد.
نیاز به ایمنی و محبت از کودکی درون فرد حضور شدید و فعال دارد. کودک برای برطرف نمودن این نیاز سعی میکند تا مهرطلب باشد. کودک احساسات، تمایلات و اعتقاداتش را طوری پرورش میدهد که موافق با تمایلات و احساسات و اعتقادات دیگران باشد؛ بنابراین کودکی سر به راه و تابع و تسلیم انتظارات و خواستههای دیگران می شود و به علت روشی که برای مدارا به کار میبرد صفات و خصوصیات اخلاقی و به طور کلی شخصیت خاصی پیدا میکند که شخصیت مهرطلب (Compliant Personality) نامیده میشود. مهر طلبی از کودکی در ما شکل میگیرد و اگر دامنه آن محدود نشود منجر به ایجاد تله در ما خواهد شد.
تمام مردم چه سالم و چه روانرنجور، از تعارض موجود بین روندهای ناهمساز ارتباط با والدین رنج میبرند؛ شمس و کارن نیز از این قاعده مستثنی نیستند و بر اساس تجربیاتی که در دوران کودکی داشتهاند لاجرم تعارضاتی را تجربه کردهاند. به بیان بهتر و صریحتر، شخصیت (مهرطلب، انزواطلب) دوگانه شمس و کارن از دوران کودکی آنها مایه میگیرد و در واقع، تجربیات دوران کودکی دستمایهای هستند برای اینکه کدام بعد از شخصیت، تا پایان عمر فرد، رهبری و قدرت اجرایی شخصیت را در دست بگیرند و بر آن تاثیر عاطفی و روانی بگذارند. تعارضات درونی شمس از یک طرف او را قدرت میبخشد و او میتازد و از طرف دیگر او را میفرسایند و از طرفی دیگر، او را به حرکت به سوی اجتماع سوق میدهد. بر اساس دیدگاه روانشناختی، شخصیت هر فرد بر پایه دو قطب بنا میشود که در افراد نوروتیک (افراد دارای بیثباتی هیجانی) یکی از این دو بعد غالب میگردد و بعد دیگر شخصیت سرکوب میشود ولی در افراد سالم این دو قطب بنا به مقتضیات زمانی و موقعیت، برونریزی میکنند و شخصیت فرد را راهبر میشوند.
شمس خود را تابع و مطیع دیگران قرار میدهد و رفتارش را مطابق دلخواه دیگران میسازد تا دیگر دلیلی برای آزار رساندن به او نداشته باشند. هر چند او دوست دارد که بر دیگران مسلط شود ولی ندایی درونی (تجربیات و آموزههای دینی و عرفانی) به او نهیب میزند و او را از این عمل باز میدارد. وی به حدی مهربان، نازکدل و رقیقالقلب است که از آزردن جنایتکار هم ابا دارد: «کسی جنایتی میکند، میآورند که پیش من شکنجه کنند. هیچ دل من طاقت نمیدارد. اگر طاقت آن را داشتم هم نیکو بودی». در جایجای «باب اسرار» هم نشانههای این نازکدلی و رقت قلب ناشی از مهرطلبی در شخصیت کارن خودنمایی میکند از لحظه ورود به فرودگاه استانبول و در برخورد با منّان این نشانهها هویدا میشوند و تا آخر داستان در مواجهه با شخصیتهای دیگر امتداد مییابد.
ترس از رها شدن مهمترین دامی است که افراد مهرطلب در آن گرفتار میشوند. چنانکه کارن با رها شدن از جانب پدر ترسی مرمروز برای از دست دادن نامزدش یعنی نایجل دارد. این ترس رهاشدگی هم در شخصیت شمس هویداست. عامه مردم از درک فحوای سخن و کلام شمس عاجز بودند، شمس قادر به اقناع و ارضای تمایلاتش نبود و بُعد مهرطلب شخصیتش (با توجه به آموزههای عرفانی) به وی اجازه نمیداد که به مردم به سبب اهانتهایشان آسیب برساند؛ از طرفی دیگر به دلیل بعد شخصیت مهرطلبش، جویای ارتباط با مردم و حرکت به سوی اجتماع بود. در شمس این ترس، واکنش انزواطلبی را به دنبال دارد هر جا که احساس می کرد ممکن است به خودانگاره و عزت نفسش آسیب برسد ناگهان غایب میشد (آغاز غیبتهای صغری) و بُعد انزواطلب شخصیتش فرمان هدایت زندگیاش را به دست میگرفت. اینجا تنها مسیری است که کارن و شمس از هم جدا میشوند. در پایان داستان «باب اسرار» کارن جدید و متولد شده به جای اختیارِ انزوا با نگاهی نو و شخصیتی رشدیافته به لندن باز میگردد بر خلاف شمس که آگاهانه و هوشیارانه غایب میشود.
عنوان: باب اسرار/ پدیدآور: احمد امید، مترجم: ارسلان فصیحی/ انتشارات: ققنوس/ تعداد صفحات: 512/ نوبت چاپ: دوم.
انتهای پیام/