اگر کتاب «یکشنبه آخر» قرار بود به جای سال 1382 در سال 1392 چاپ شود قطعا با این زبان و شیوه نگاشته نمیشد. زبان ساده و بیتکلف راوی که از قضا نویسنده کتاب نیز هست قطعا به مذاق ناشر خوش نمیآمد و ترجیح میداد توصیف هایی پر طول و تفصیل از اتفاقات و حوادثی دراماتیکتر به روایت کتاب اضافه شود تا اثر مخاطبپسند باشد و فروشش کتاب را به چاپهای چندین و چند برساند. پس اگر کتاب «یکشنبه آخر» را خواندید و همچون آثار جدید، روایتش برایتان خوش آب و رنگ نبود این مساله را نه ضعف کتاب بلکه اصلیترین نقطه قوت آن بدانید. کلامی صادقانه و صمیمی به نیت ماندگاری یک حماسه تاریخی.
«یکشنبه آخر» نوشته معصومه رامهرمزی بانوی آبادانی است که از اولین روزهای حمله عراق به عنوان نیروی امدادی و پشتیبانی حضور فعالانهای در صحنه نبرد دارد و حوادثی را که در سالهای ابتدایی جنگ تا پایان عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر از سر میگذراند، روایت میکند. البته راوی چهارده ساله این کتاب تنها فرد از خانواده رامهرمزی نیست که در زیر آتش و گلوله میماند و به مقاومت میپردازد. اسماعیل برادر بزرگتر او در همان روزهای ابتدایی جنگ با یک قطره خون در مقابل مسجد جامع خرمشهر به شهادت میرسد. همچنین دو خواهر دیگر معصومه رامهرمزی نیز با وجود مخالفتهای خانواده در شهر میمانند و به پرستاری از مجروحان میپردازند.
روایت بیتکلف نویسنده به خوبی نشان میدهد جنگ چگونه میتواند در یک روز بیاید و بر چهره آرام و شیرین زندگی پنجه بکشد. «یکشنبه آخر» روایتی انسانی از چهره پلید جنگ است. جنگی که خوب بلد است مادری را از خانه سی ساله خود به آپارتمانی نیمهکاره آواره کند. به دست پسری در پانزده سالگی اسلحه بدهد. به دختری چهارده ساله بخیه زدن شکم مجروح در اتاق عمل را آموزش دهد و رویاهای یک نسل را به کام مرگ بکشاند.
نویسنده در این کتاب احساسفروش نیست. تصمیم ندارد با هر دوز و کلکی شده عواطف مخاطب را برانگیزد. نمونهاش اینکه وقتی از شهادت برادرش میگوید آن چنان با صبر و صلابت از آن حادثه یاد میکند که تو از سردی و سختی او تعجب میکنی. انگار بعد از سالها گذر از آن واقعه همچنان وظیفه خود میداند که در مقام خواهر شهید قد خم نکند و با مویه نکردن دشمن شاد نشود. اما آنجا که از غربت و مظلومیت بسیجی تبریزی در اتاق عمل حرف میزند چنان با توصیفات دقیق و شاعرانه ماجرا را شرح میدهد که قلب مخاطب شرحهشرحه میشود. چرا؟ چون اینجا خرج احساس برای حادثهای است که باید به زیباترین شکل در تاریخ بماند.
با این وجود کاملا مشخص است که جانمایه روایت براساس همان یادداشتهایی است که نویسنده در ایام جنگ از حوادث برداشته است. نام اشخاص به تفصیل و دقت ذکر شده است اما بسیاری حوادث مهم همچون عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس به شکل کلی و خلاصه ذکر شدهاند. و گاه رسیدن از یک حادثه به حادثه جدید با وصله پینه شدن خاطراتی است که گویا جسته و گریخته در ذهن نویسنده باقی ماندهاند.
آنچه در سراسر روایت خانم رامهرمزی موج میزند و صادقانه مشهود است مسئله تلاش است. تلاشی خستگی ناپذیر و تا پای جان. تصور کنید دختری پانزده ساله برای کمک به مجروحین جنگی از خانواده خود دست بکشد و در بیمارستان دوازده ساعت مشغول کار شود. تا همینجا و بهخاطر همین فداکاری اگر برای این بانوی بزرگوار تندیسی ساخته شود، به جا و شایسته است. اما او به همین مقدار اکتفا نمیکند. نیمهشب اتاق عمل را طی میکشد، وسط کار سنگین پرستاری خون اهدا میکند، پیرزن های جنگزده را حمام میبرد، وقتی آتش جنگ کم میشود به روستاهای محروم خوزستان میرود، برای امتحانات خرداد درس میخواند و برای سال تحویل رزمندهها سبزه درست میکند. و اینها تنها بخشی از کارهایی است که معصومه رامهرمزی پانزده ساله در همان دو سال اول جنگ انجام میدهد. شاید اگر ما جای او بودیم با انجام یکی از این امور احساس میکردیم دین خود را نسبت به ملت و اسلام ادا کردهایم. اما این بانو با عمل خود بهتر از هر رزمندهای کلمه جهاد را معنا کرده است. نیرو و ایمانی که این دختر را برای حفظ وطن و پاسداری از انقلاب ایستاده نگه میدارد حقیقتا مثال زدنی است. و همه این امور عاری از هرگونه مبالغه و فخرفروشی به سادهترین شیوه روایت میشوند. گویی یک زن از کارهای روزمره زندگی خود میگوید.
«یکشنبه آخر» ماجرای دلدادگی و عاشقی ندارد. بسیجی ریشوی مجروح گل نمیدهد دست پرستار و بعد بروند سر سفره عقد. اما خالی از عشق هم نیست. عشق این کتاب از جنس مادرانگی است. دختری پانزده که مادرانه به سرزمینش عشق میورزد. عشق مادرانه هوار نمیکشد. برای نمایش دادن خودش را به زمین و آسمان نمیزند. هیچ چیزی را گل درشتتر از واقع وصف نمیکند. عشق مادرانه مثل نسیم است. مثل موج دریا. نرم و مداوم. روح بخش و جانافزا. حتی از میان چنگال تیز جنگ آرام میخزد و زندگی میبخشد. «یکشنبه آخر» داستان عشقی است که از دختران این سرزمین معصومه رامهرمزی میسازد.
عنوان: یکشنبه آخر؛ خاطرات معصومه رامهرمزی/ پدیدآور: معصومه رامهرمزی/ انتشارات: سوره مهر/ تعداد صفحات:229/ نوبت چاپ: هشتم.
انتهای پیام/