مروری بر رمان مشهور گوستاو فلوبر

نجات‌دهنده‌ات را بشناس

19 شهریور 1403

در روانشناسیِ انگیزه، اختلالی داریم به نام «درماندگی آموخته شده». درماندگی آموخته شده اختلالی‌است، که فرد را مجاب می‌کند بپذیرد که بدبخت است. او را مجاب می‌کند زندگی‌اش را با تمام بدی‌ها، ناخوشی‌ها، شکست‌ها، غم‌ها و نیمه‌های خالی بپذیرد و در گوشش زمزمه کند که همیشه در این شرایط خواهد ماند. افرادی که دچار این اختلال هستند هیچ‌وقت احساس خوشبختی نمی‌کنند. آن‌ها مدام دنبال سعادتند و مدام می‌دوند دنبال شاهزاده‌ای با اسب سفید که از این وضعیتِ پوچ نجات‌شان دهد. اما هیچ‌گاه به این شاهزاده نمی‌رسند. فرق آن‌ها با آدم‌های عادی همین است. آن‌ها منجی مقدسی را در ذهن ساخته‌اند و خود می‌دانند که هیچ وقت آن را پیدا نخواهند کرد. سعادت برای آن‌ها چیزی نیست جز یک آرزویِ دور، در پهنایِ بی‌نهایتی دست نیافتنی، که فقط با مرگ می‌توانند به آن برسند.

مادام بوآری هم داستان یکی از همین آدم‌هاست.

گوستاو فلوبر نزدیک به دویست سال پیش با خلقِ مادام بوآری مورد هجمه قرار گرفت. چرا؟ چون داستانی ساخته بود که برخلافِ تمام داستان‌های عاشقانه کلاسیک که ستایش‌گرِ عشق‌اند، او با تمام قوا به شکمِ عشق حمله کرده بود. او دلدادگیِ پاک و مقدس و ملکوتیِ کاتولیک را وارد ناپاکی‌های دنیای جدید کرده بود و این حمله به سمتِ حقیقت، تبعات زیادی برای او داشت.

داستانِ مادام بوآری درباره زنی روستایی و ساده به نام «اِما» است که بعد از آشنایی و ازدواج با پزشکی جوان انتظار یک زندگی رویایی در سر دارد. زندگی‌ای که از نظر او انتهای سعادت است اما با شروعِ زندگی گویا همه چیز تغییر می‌کند. اما با وجود آنکه همسرش عاشق اوست و مشکل خاصی ندارند، در زندگی‌اش احساس شکست می‌کند. این حس ناامیدی و حسرت، و چشم داشتن به مردان دیگر، به‌طور ویژه از زمانی شروع می‌شود که او و همسرش، شارل بوآری به یک مهمانی اشرافی می‌روند و «اِما» حسابی مات و مبهوت زرق و برق آن خانه و سبک زندگی آن آدم‌ها می‌شود. این مهمانی نقطه عطفی در زندگی اِما بوآری است که تغییر و تحولی در احساسات و نگاه او رقم می‌زند و این دگرگونی‌ها باعث می‌شود ماجراها و اتفاق‌های مختلفی برایش پیش بیاید. اما بوآری بعد از این میهمانی، وارد دنیای جدیدی از مدرنیته و شکوفایی می‌شود که پیش ار این در مزرعه پدری برایش قفل بود. زندگیِ تجملاتی و باشکوه و پر نقش و نگارِ دنیای جدید، که گرچه اِما آرزوی آن را دارد اما برای آن کوچک است. مادام بوآری پر از استعاره و نماد است. استعاره و نمادهایی که به خوبی تقابل و برخورد سنت و مدرنیته را در اروپا به نمایش می‌گذارد. اما بوآری، نماد فرهنگ و ذهنیت آدم های سنت‌گرایی است که ناگهان با مدرنیته مواجه می‌شوند و بحران هویتی عمیق در آن‌ها رخ می‌دهند. آن‌ها سرشت پاکی دارند اما احساسِ ناکافی بودن در دنیایِ بزرگِ مدرنیته آن‌ها را مجبور می‌کند وارد درماندگی آموخته شده شوند و برای ورد به مدرنیته (یا خوشبخت شدن) دست به هر کاری بزنند. عشق هم در این کتاب بسیار متفاوت از عشقِ رمان‌های کلاسیکِ اروپایی است. عشق در رمان گوستاو فلوبر چیزی جز نماد نیست. نمادِ وسیله‌ای نه چندان پاک، که آدم‌ها برای رسیدن به اهداف‌شان به کار می گیرند. خواه این اهداف شوم باشند یا خیر… عشق در دنیای مدرنِ گوستاو فلوبر چیزی جز وسیله و آلت نیست.

برخلاف رمان‌های کلاسیک، شخصیت پردازی کتابِ مادام بوآری ضعیف است. نویسنده آنقدر تمرکزش را روی شخصیت اصلی گذاشته و آنقدر ظرایف را خرجِ اما بوآری کرده است که از شخصیت‌های دیگر غافل شده. مادام بوآری در کل شبیه تمام کلاسیک‌ها شخصیت‌های زیادی دارد اما شما چیز زیادی از آن‌ها نخواهید دانست. به طوری که در پایانِ کتاب بیشتر از نامِ چند شخصیت در یادتان نیست. اما با این حال، شخصیت اصلی کتاب بسیار خوب پخته شده است. نویسنده با اینکه مرد است اما احوالات و خصوصیات و خلقیاتِ زنان را خوب می‌شناخته و مادام بوآری، دقیق‌ترین و پر جزئیات‌ترین شخصیت این کتاب است. شخصیتی که شاید از رفتارهای او متعجب و گاه خشمگین شوید، گاهی او را سرزنش کنید اما به هیچ عنوان او را قضاوت نخواهید کرد. اِما بوآری، نماد است. نمادِ تمام زنان سرکش و بی‌خود که شیفته نجات‌دهنده‌ هستند. نجات‌دهنده‌ای که هر چیزی می‌تواند باشد. هدیه‌های گران‌قیمت، مردانِ جذاب و روشنفکر، کتاب‌های عاشقانه، پزشکی ساده و دلباخته و حتی خدمتکاری روستایی… آن‌ها در هرچیزی دنبال تسکین هستند. هرچیزی برای آنها منجی است. هرچیزی جز خودشان…

پایانِ داستان نیز، پایانی عجیب و باشکوه است. پایانی که به نظر من یکی از مهم‌ترین و بهترین بخش‌های کتاب است و اگر هر پایانی جز این وجود داشت شخصیت اما بوآری تکمیل نمی‌شد. شما کتاب را تمام خواهید کرد، اشک خواهید ریخت و تا مدّت‌ها گمان خواهید کرد که این بهترین کتاب عمرتان بوده است…

پانوشت مهم: از این کتاب در بازار ترجمه زیاد است، اما اغلب چنگی به دل نمی‌زند و رضایت‌بخش نیست. پس حتما قبل از خواندنِ مادام بوآری، به مترجم، ناشر و اعتبار آن دقت کنید.

عنوان: مادم بوآری/ پدیدآور: گوستاو فلوبر، مترجم: مهستی بحرینی/ انتشارات: نیلوفر/ تعداد صفحات: ۴۹۵/ نوبت چاپ: سوم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید