مروری بر یک روایت مستند از ماجرای منا

پانورامای یک فاجعه

02 مهر 1401

درباره فاجعه قربانی شدن بیش از 7500 جانِ گرامی در مهرماه 94 و منا گفته شده «فاجعه منا هرگز نباید فراموش شود...» اما مگر همه چیز به سادگی همین جمله است؟ ما، یعنی همین مایی که آن سال نه شهید داشتیم و نه حتی زائر که استرس‌های غیرقابل وصف آن روزها را چشیده باشیم، حتی در حد خواندن یک جلد کتاب مستندنگارانه و روایت این فاجعه از زبان چند گروه درگیر با ماجرا هم طاقت کافی نداریم!

«خیابان 204» دومین کتاب منتشر شده به قلم زهرا کاردانی است که در آن به سراغ فاجعه مهم و متاثرکننده شهدای منا رفته و برای آنکه روایتی که به مخاطب ارائه می‌کند، مستند و به دور از احساسات صرف باشد، سبک مستندنگاری را برای آن انتخاب کرده است. شیوه‌ای که هرچه به صحت و دقت کتاب اضافه کرده، از آن طرف از تاب و توان ما برای پشت هم خواندن روایت‌ها کاسته است...

زهرا کاردانی با همتی شایسته تقدیر و در پی یافتن پاسخ برای سوالات و دغدغه‌های شخصی‌اش پیرامون ابعاد این فاجعه به سمت نوشتن این کتاب سوق داده شده و نتیجه ساعت‌ها گفت‌وگو با شاهدان و مسئولان و مطلعان را در حالی سخاوتمندانه با ما به اشتراک گذاشته که طبق صحبت‌های خودش از کمترین حمایت و تسهیلی در مسیر پژوهش‌هایش از سمت آنهایی که دستشان می‌رسیده بهره برده است.

روایت‌های کتاب در چهار بخش مجزا سامان داده شده‌اند که ترتیب آنها هم به خوبی و منطقی انتخاب شده است: اول از زبان حاضران در دل ماجرا، یعنی کسانی که شخصا موقع رخ دادن حادثه در خیابان 204 بوده‌اند و هم به چشم، شهادت عزیزانی را دیده‌اند و هم گاهی خودشان را لب مرز دیار باقی یافته‌اند. دوم از زبان همسفرانی که موقع حادثه در خیابان 204 نبودند اما عزیز (و حتی عزیزانی) داشتند که هرگز بعد از صبح روز عید قربان صدایشان را نشنیدند و گرمای آغوششان را تا ابد از دست دادند. سوم از زبان گروه تفحص شهدا که از دقایق اولیه با خبر شدن از ماجرا به‌طور غیررسمی و بعد به شکل رسمی و موظف مشغول امدادرسانی و جست‌وجو و اطلاع‌رسانی و پیگیری بودند. و چهارم از زبان خانواده‌های چشم انتظار بعضی از این شهدا در ایران …

روایت‌ها به طور کلی شرح «آنچه گذشت» ماجراست از زبان آدم‌های متفاوت و منحصربه‌فرد. شرح پریشانی‌ها، بهت‌ها، حیرت‌ها، ناباوری‌ها، امیدواری‌ها، بی‌خوابی‌ها، تنهایی‌ها، سماجت‌ها، غیرت‌ورزی‌ها و یک عالمه چیز دیگر که نمی‌شود تک‌تک لیستشان کرد، ولی بدانید که اگر می‌شد لیست بلندبالایی می‌شد. ما که آن روزها تا چندساعت اول باور نمی‌کردیم اخبار را، و بعد از ساعات اولیه فردبه‌فردمان صاحب‌عزا شده بودیم و حتی با وجودی که زائری نداشتیم باز هم از پای اخبار تکان نمی‌خوردیم و با اضافه شدن هر یک نفر به آمار شهدا انگار دستی بر گلویمان چنگ می‌انداخت. ما که آن روزها یک چشممان اشک بود و یک چشممان خون. که نفسمان بالا نمی‌آمد. که حجم و شدت فاجعه باعث شده بود به چرایی و چگونگی‌اش فکر نکنیم و فقط در دل آرزو کنیم عدد شهدا متوقف شود و بالاتر نرود…

خیلی از گره‌های ذهنی‌تان درباره ابعاد این فاجعه با خواندن این کتاب باز می‌شود. مخصوصا که بخش عمده این روایت‌ها از زبان شاهدان عینی و در صحنه است و آلوده به سیاست و بددلی و مرور سوءسابقه عاملان و امثال این‌ها نیست. البته که گره‌های جدیدی هم در ذهنتان نقش می‌بندد که خدا می‌داند کی و چطور احتمال باز شدنشان برود. اصلا از نقاط قوت کتاب همین است که خیلی از حرف‌های راویان را حتی با این که با نسخه ارائه شده از سوی رسانه‌های رسمی ایران متفاوت است، امانتدارانه و بی‌طرفانه بیان کرده است و ما را با یک تصویر 360 درجه‌ای از بخشی از این حادثه عظیم و وجدان خودمان برای قضاوت تنها می‌گذارد.

و سخن پایانی این که کتاب با اینکه حجم کمی دارد (کمی کمتر از 250 صفحه) ولی اصلا روی سریع خواندنش حساب باز نکنید. اشک و هق‌هق امانتان نمی‌دهد و احتمالا چندباری مجبور می‌شوید کتاب را برای ساعاتی ببندید تا بتوانید خودتان را بعد از خواندن بخشی از روایت‌ها آرام کنید و دوباره برگردید…

عنوان: خیابان ۲۰۴/ پدیدآور: زهرا کاردانی/ انتشارات: سوره مهر/ تعداد صفحات: ۲۴۰/ نوبت چاپ: سوم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید