نقدی بر رمان «سوره آفلین»

پسامدرن انقلابی

25 خرداد 1400

قرن بیستم در جهان به قرن انقلاب‌ها مشهور است. قرنی که در آن کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه به شکل‌های مختلف درگیر این دگرگونی وسیع اجتماعی بودند. در این بین هنرمندان که خود عموماً از انقلابیون به شمار می‌رفتند، به دنبال ثبت ایدئولوژی‌ها و ارزش‌های انقلابی و نیز بیان اتفاقات و ماندگاری در تاریخ، در حین و بعد از پیروزی به تولید آثاری در این خصوص پرداختند.

در کشور ما هم بعد از به ثمر نشستن مبارزات مردم و پیروزی انقلاب اسلامی، داستان‌نویسان در این زمینه کتاب‌هایی برای تمام مخاطبین در سنین کودک، نوجوان و بزرگسال نوشتند. آثاری که گرچه از لحاظ کیفی و فنی در درجات مختلفی طبقه‌بندی می‌شد اما نقطۀ اشتراک تمامی آنها حضور مستقیم یا غیر مستقیم نویسنده در جریان مبارزات و پیروزی روزهای انقلاب بود.

اما در سال‌های اخیر شاهد نوشته شدن کتاب‌هایی هستیم که نویسندگان آنها مشارکتی در انقلاب نداشته‌اند زیرا یا در آن مقطع زمانی متولد نشده بودند، یا به دلیل کمی سن چیزی از آن روزها به یاد ندارند. این نویسندگان جوان با استفاده از شنیده‌ها و خوانده‌هایشان قرائت‌های جدیدی از ماجرای انقلاب برای خوانندگان خود فراهم کردند. آثاری که در مقایسه با  کتاب‌های گروه اول که گاه مرز میان داستان با خاطره‌نگاری و شخصی‌نویسی در آنها چندان قابل تشخیص نبود، عناصر تخیلی و داستانی در آن نقش بیشتری دارد. در واقع اگر داستان‌های گروه اول گاهی مستند داستانی بود، نویسندگان آثار تولید شده در دهۀ نود به اقتضای تغییر زمانه و ذائقۀ خوانندگان بیشتر به دنبال استفاده از تکنیک‌های داستان‌نویسی مدرن و زبان و روایت‌های متفاوت و جدیدتر نسبت به قبل بودند. از سوی دیگر این امر نه فقط در مورد انقلاب‌ها، بلکه در مورد هر پدیدۀ اجتماعی دیگر هم صادق است که گذشت زمان با آشکار کردن داده‌ها و مستندات بیشتر، امکان بررسی دقیق‌تر، جامع‌تر و گاه متفاوت‌تری از آن به دست می‌دهد. از این‌رو با فاصله گرفتن از وقایع اجتماعی، هر هنرمندی در تولید اثرش در پی تاباندن نوری تازه و دیدن زوایای جدید و گاه به زعم خود پنهان آن پدیده است.

«سوره آفلین» یکی از جدیدترین رمان‌های نوشتۀ ابراهیم اکبری دیزگاه، از جمله آثاری است که سعی دارد نگاه جدیدی در فرم و محتوا به وقایع انقلاب اسلامی داشته باشد. اتفاقات کتاب از غروب یازدهم بهمن ماه شروع و در ظهر روز دوازدهم با ورود امام خمینی(ره) تمام می‌شود. در این بین ما با مردی به نام خلیل حجّتی همراه می‌شویم که به دنبال تنها فرزندش اسماعیل در خیابان‌های شلوغ تهران  سرگردان شده است. او در سفری اودیسه‌وار قرار است به درکی جدید از رابطه‌اش با انقلاب و برداشت‌های اعتقادی و فکری خود دست پیدا کند.

تلاش نویسنده برای قرائتی پست مدرن از اتفاقاتی واقعی در خور توجه است؛ گرچه گاه معلق بودن روایت میان سبک سوررئالیسم و رئالیسم جادویی یکدستی روایت را دچار اختلال می‌کند. چرا که توّهم، خیالات و خواب‌هایی که برآمده از ناخودآگاه فرد هستند ولی جنبۀ عینی به خود می‌گیرند به نحوی که فضای داستان را از حالت واقعی خارج می‌سازند از مولفه‌های داستان‌های سوررئال هستند، اما تردیدهای راوی در آنچه برایش اتفاق می‌افتد و نیز وجود وقایع و افراد حقیقی با آن شیوۀ روایت در تضاد قرار می‌گیرند. همچنین در رئالیسم جادویی امر خارق‌العاده به ندرت به شکل رویا یا تجربۀ روانشناختی ارائه می‌شود یعنی چیزی که ما در «سوره آفلین» با آن مواجهیم، ولی با این حال پذیرفته‌تر است که این اثر را بیشتر در این سبک داستانی طبقه‌بندی کنیم.

آثاری که در فضای داستان‌های پسامدرن تولید می‌شوند اساساً با پیش‌فرض پذیرفته شدۀ مرگ مولف همراه‌اند؛ و نویسنده در این نوع نوشته‌ها همواره این امکان را دارد که بگوید مخاطب منظور او را درک نکرده است و به مصداق مصرع «هرکسی از ظنّ خود شد یار من» برداشت خود را داشته است. این امر گاه باعث می‌شود مخاطب در حین خواندن دائم به دنبال برداشت خود یا کشف منظور نویسنده از آوردن نمادها، نشانه‌ها، اسامی و اتفاقاتی باشد که ممکن است در ظاهر هیچ ربطی به ماجرا نداشته باشند. باید قبول کرد که افراط در به‌کارگیری این شیوه در برخی از مواقع لذّت خواندن را ضایع می‌کند و ذهن خواننده به جای درگیر شدن با داستان، دائم به این سو و آن سو کشیده می‌شود.

«سوره آفلین» پر است از به کارگیری  نمادها و نشانه‌هایی که یا مابه‌ازای خارجی آن در ذهن خواننده قابل دریافت سریع است مثل راننده تاکسی، شاه مار دوش، عموی مجسمه‌ساز ؛ یا نیاز به کشف درک فلسفۀ وجودی آنها وجود دارد مثل عکاس، پیرزن، گربه‌ها و سگی که پیشگویی می‌کند. برخی را هم نویسنده خود روشن کرده است مثل برّه‌ای که گاه نماد فرّه ایزدی می‌شود و گاه قربانی که به جای جوانان وطن باید سر بریده شود. انتخاب معنادار برخی اسامی، آوردن نام اشخاص حقیقی یا تاریخی از میشل فوکو تا اسکندر مقدونی، حضور مرد درخت‌نشینی که از یکسو بالا رفتنش از درخت نماد آگاهی و آینده نگری است و از طرف دیگر یادآور رمان «بارون درخت‌نشین» ایتالو کالوینو، همه در راستای شکست زمان در طی روایت است تا مولفه‌های داستان پسامدرن را کامل سازد.

در هر صورت به نظر می‌رسد داستان انقلاب اسلامی نیاز به تجربه‌های جدید دارد، تجربه‌هایی متفاوت در نوع روایت، فرم و محتوا. نسل امروز شاید برای شروع کشف و یافتن داستان انقلاب، در سنین نوجوانی به سراغ داستان‌های دهۀ شصت و هفتاد برود اما قطعاً در سنین بالاتر آنها راضی‌اش نخواهند کرد. در این راستا «سوره آفلین» کتابی خواندنی است و تلاش نویسنده برای ارائۀ قرائتی متفاوت، قرائتی که شاید بتواند زبانی جهانی برای ادبیات انقلاب اسلامی به همراه بیاورد، قابل تحسین است. نهایتاً این گذشت زمان است که تعیین می‌کند کدام اثر در عرصۀ ادبیات ماندگار و کدام از یاد رفتنی است.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید