مروری بر رمان برگزیده جایزه جلال آلاحمد
روایتی تازه از ایمان و عشق
غمسوزی داستان آدمهای خوبیست که نقش بازی نمیکنند، تصنعی در کلام و رفتار ندارند و تا آن جا که باید در بستر قصه شکل گرفتهاند.
مروری بر «فصل توتهای سفید»
کدام مهم است، پیمانه یا دانه؟
فصل توتهای سفید که ریتم خوبی دارد و همانطور که گفتم خردهروایتهایش نیز جذاب است از فقدان قصهای که آن را روی پا نگه دارد رنج میبرد.
مروری بر رمان «فصل توتهای سفید»
به قول امروزیها «دارک»
موضوعی که در هرجای «فصل توتهای سفید» ردپایی از آن به چشم میخورد، در اصل مظلومیت زنان است؛ چه ایرانی و چه خارجی.
مروری بر داستان «فصل توتهای سفید»
روایت مریم مجدلیه در روزگار پهلوی
فصل توتهای سفید از حضور موثر مرد خالیست. مردان قصه زنانشان را از خود راندهاند و خود نیز در میانه داستان گم میشوند.
نقدی بر رمان نامزد جایزه ادبی جلال آلاحمد
این کتاب، رمان نیست!
فصل توتهای سفید داستان تختی دارد. بدون فراز و نشیب خاص، بدون تکانه حتی بدون غافلگیری ویژه و یا حتی ساده.
مروری داستانی بر ماجرای فلسطین
من یک زنم، نه بیشتر نه کمتر
«من پناهنده نیستم» روایتی از زندگی ملتی است که کلید خانههایشان را حفظ کردهاند تا روزی که دوباره باز گردند.
نگاهی به رمان «جمجمهات را قرض بده برادر»
ما را ز سر بریده میترسانی؟
کربلاییلو با ظرافت بسیار از لایههای قلبی و عقلی، پرده برمیدارد و بیش از آنکه به سیر خطی وقایع و احیانا گفتوگوهایی که شانه به باطن داستان میزنند بپردازد به سیره و بالاتر از آن به دلایل شخصیتها برای اعمالشان
روایتی طنز از نتایج تکفرزندی
مثل خود زندگی
نویسنده در «خانه مغایرت» در موقعیتهای گوناگون و متفاوت به نتایج گریزناپذیر تکفرزندی نقب میزند. مانند موقعیتی که در آن سعید عاشق میشود و حالش خوب نیست، آرزو میکند کاش خواهر بزرگتری داشت تا میتوانست با او در این مورد
مسئله ضرورت بقا در «فصل توتهای سفید»
کار بزرگ فروغ
فروغ که دختریست بیپیوند شده، در چنبره ضرورت بقا گیر افتاده و در تنگنای معامله کردن خویش با مشتریهای شهر نو بر سر زنده ماندن، چون غریقی در آستانه خفگی فقط و فقط دستوپا میزند.
از سیاهی اسلام اموی تا سپیدی اسلام علوی
پیام این کتاب روشن است
پس از بیست سال پیام روشنی دارد، سیاهی اسلام اموی را کنارِ سپیدی اسلام علوی به نمایش میگذارد.