هر جامعهای به هر مقدار که به حفظ تجربیات، مهارتها و سنتهایی که در بوته فراموشی قرار دارند، ارزش قائل شود و به تبیین زمینههای پنهان وقایع و حوادث بپردازد، به همان میزان به تاریخ شفاهی در آن جامعه اهمیت میدهد.
وجه تمایز تاریخ شفاهی با خاطرهنویسی در این است که در خاطرهنویسی، فرد مطالعات خود را درباره موضوعی بدون پرسش و پاسخ بیان میکند، ولی در تاریخ شفاهی حتما دو طرف، یعنی مصاحبهکننده و مصاحبهشونده حضور دارند و مصاحبهشونده بر اساس سؤالهای هدفمند به طرح موضوع میپردازد. هسته سخت و اولیه در خاطره، نقل یا روایت است، نقلی که تنها یکبار ذکر میگردد و ثبت میشود، در حالیکه در طرح تاریخشفاهی، دخالت زمان، مکان، راوی (مصاحبهشونده) و مصاحبهگر، روایت را به شکل گزارش در میآورد. خاطرهنگاری خاص خود فرد است، اما تاریخشفاهی خاص فرد نیست، بلکه آن فرد در درجه اول انتخاب میشود، سپس اطلاعات تاریخیاش استخراج میگردد. محصول خاطرهنگاری، فردی و محصول تاریخشفاهی، نه فردی بلکه بر اساس ضرورت زمان است« (نورائی؛ ابوالحسنی ترقی، ۱۳۸۹ ،ص111 ،118.)
اکنون در مقابل دیدگان ما کتابی قرار دارد که در آن چهل خاطره از چهل کتاب مربوط به اسرای ایرانی در جنگ تحمیلی قرار دارد. تابستان 1369 در نگاه اول میتواند کتاب جذابی به نظر نرسد. مگر عنوان نویسنده برای اهلش و آنهایی که میشناسندش محل تامل بر کتاب باشد.
از شما پنهان نباشد من هم یکی از کسانی بودم که با دیدن کتاب گفتم: «ایبابا! باز هم یک کتاب دیگر درباه اسرای ایرانی!» اما وقتی به زیرعنوان کتاب توجه کردم اوضاع تا حد زیادی متفاوت شد. این بار کنجکاوی جای همهچیز را گرفت. چهل خاطره از لحظه اسارت رزمندههای ایرانی! فکر کنید. لحظهای که دشمن بر تو تسلط بیابد. یک جوری گیر افتادن، باختن، شکست و یا هرچه اسمش را بگذاری.
مرتضی سرهنگی ایده فوقالعادهای را روی میز گذاشته است. لحظه دو تا شدن زندگی، یک انفجار مهیب اما بیصدا در قلب و مغز و بعد رفتن اجباری به سوی آیندهای مبهم و مهآلود.
مهترین آثار ادبیات جنگ در جهان، معمولاً آثاری هستند که صرفاً به مضمون جنگ نپرداختهاند، بلکه در کنار جنگ، وجوه دیگر زندگی را با مضامین و نگاههای فلسفی، روانشناختی یا حتّی عاشقانه به تصویر کشیدهاند. در برخی از این آثار، حتی جنگ نقش پسزمینه را ایفا میکند. به هر حال استفاده از مضامین دیگر در روایتهای مربوط به جنگ، بر جذابیت اثر و گستره مخاطبان میافزاید.
این کتاب عمیقا واجد درونمایه جدی انسانی است. یعنی کاملا فراتر از مرزهای جغرافیایی، مذهبی و فرهنگی دارای محتوایی عمومی و فطری است. به گونهای که اگر تابستان 1369 را ترجمه کنید و در اختیار مخاطبانی با مذهب و فرهنگ و جغرافیایی متفاوت قرار دهید محتوای انسانی آن زبان فطری و مشترک آن میشود. و البته یقین دارم از آن دست کتابهایی است که میتواند ابعادی انسانی از جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه کشورمان را برای جهان روشن کند.
در ترکیب و نحوه قرار گرفتن محتوای تکهتکه، ظاهرا به نظر میرسد ملاک انتخاب خاطرات اسرای ایرانی، متفاوت بودن آنهاست. یعنی هر خاطره نوعی مواجهه و اتفاقی متفاوت از دیگران است و از اینرو تقریبا ما با مجموعهای متفاوت و در عین حال متنوع روبهرو هستیم.
نکته دیگر حضور قشرهای مختلف از جامعه در میان اسرا است. از خلبانانهای اسیر بگیرید تا بانوانی که در زمره اسرا قرار داشتند. این موضوع هم به سهم خود به تنوع این اثر ضریب داده است.
هر خاطره تا بزنگاهی دارای تعلیق بازگویی میشود و سپس آقای سرهنگی به عنوان راوی در بخش بعدی وارد شده و درباره کتابی که خاطره از آن نقل شده است و نویسنده آن توضیحاتی ارائه میدهد. توضیحاتی برای خواننده که با توجه به جذابیت خاطره، در تهیه اثر و مطالعه کامل آن به مخاطب کمک میکند.
ورودیه به هر خاطره هم هدفمند انتخاب شده است یعنی در خدمت کلیت کتاب. یک برش از کتاب اصلی که در عین جذابیت باید برای مخاطب دارای پیامی صریح و معنادار باشد.
در مجموع کتاب تابستان 1369 در نوع خود دارای نظرگاهی متفاوت، انسانی و تکاندهنده است. از اینرو برای گشودن پنجرهای جدید به روی فرد ایرانی فارغ از هر نظر و ایدئولوی بسیار مناسب و آموزنده است.
منابع:
نورائی، مرتضی؛ ابوالحسنی ترقی، مهدی (1389) مقایسه تحلیلی خاطرهنگاری با تاریخشفاهی. فصلنامه گنجینه اسناد، ۲۰( ۴)۹۶ -۱۲۲.
عنوان اثر: تابستان 1369، چهل خاطره از لحظه اسارت رزمندههای ایرانی/ پدیدآور: مرتضی سرهنگی/ انتشارات: سوره مهر/ تعداد صفحات: ۱۸۰/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/