راستش را بخواهید من این تکثر و تنوع حضور اقوام در ایران را موهبتی برای ایران و خودمان میدانم. این تفاوتها در عرصه فرهنگ برای ما فرصتی را فراهم ساخته که من از آن به فرصت زندگیساز تعبیر میکنم. لذتبخش و بینظیر است سمنان، همدان، آذربایجان، خوزستان و ترکمن صحرا داستان خودش را داشته باشد. فرهنگ و ارزشها و حتی تاریخ خودش را داشته باشد و تو فرصت داشته باشی همه این تجربیات و تاریخچه و داستانها را تحت نام و کلیت ایران بخوانی.
«ماتیخان» دقیقا همین است. داستانی در سالهای ابتدایی حکومت پهلوی اول که به موضوع اسکان قبایل ترکمن در منطقه مرزی حاشیه رود اترک و ایجاد ایستگاههای انتظامی مرزبانی در کنار آنها اشاره دارد. این اتفاق با توجه به سابقه بد نیروهای نظامی دولتی در مواجهه با مردم این منطقه، برای آنها خبری ناخوشایند به شمار میرود. ماتی خان که ریشسفید یکی از قدیمیترین این قبایل است در مواجهه با این اتفاق باید واکنشی نشان دهد و همین مساله داستان را به پیش میبرد. به این اسکان اجباری که در «ماتیخان» به آن اشاره شده است اصطلاحاً «تخت قاپو کردن» میگویند. تخت قاپوی عشایر از اصطلاحات رایج در اوائل حکومت رضاخان بود و معنی آن، سرکوب کردن تمامی زوایای زندگی عشایری و اسکان آنها در یک منطقه بود. رضاخان برای خلع سلاح ترکمنها، اقداماتی خشن و بیرحمانه در ترکمن صحرا اجرا کرد، کشتار اهالی و سوزاندن روستاها مثل آتش زدن روستای سلاخ که مردم آن نواحی را از طرف خوجه نفس به توپ بستند. عده زیادی از سربازان ارتش در عملیات جنگ و گریز در فاصله میان خوجه نفس و سلاخ کشته شدند. در سراسر ترکمنصحرا حکومت نظامی برقرار گردید. در طی یک اعلامیه که پس از شکست جنبش خطاب به ترکمنها صادر شد، رفت و آمد به ترکمن صحرا را با کسب اجازه نامه مخصوص از سوی فرماندار نظامی گرگان و یا پادگانهای محلی مجاز اعلام میکند. یاور عبدالله خان توماچ حاکم نظامی جعفربای در کمش تپه گردید و سرتیپ امجد به حکومت نظامی پهلوی دژ (آق قلعه فعلی) انتخاب گردید. هدف آنها تحت فشار قرار دادن ترکمن ها در پرداخت مالیات و دادن سرباز به ارتش بود.
در عرصه فرهنگ اوضاع از این هم بدتر بود، رضاخان پا به پای عملیات خشونت آمیز سرکوبی مردم و غصب زمین ها، برای انحراف افکار مردم، مدارس نیز تاسیس کرد، کار این مدارس تدریس برنامههای ویژهای بودند که هرگونه جلوه ملی و آگاهیهای فرهنگی را بزداید. در این مدارس که در واقع به یک اردوگاه نظامی بیشتر شبیه بود، نونهالان ترکمن را به سختترین وجه شکنجه میکردند. صحبت کردن به زبان مادری از بزرگترین جرائم محسوب میشد. پابهپای آن حکومت سعی میکرد در تمامی نواحی ترکمن صحرا زبان ترکمنی را از بین ببرد.
نویسنده در «ماتیخان» هم همین ماجرای تخت قاپو را برگزیده و داستانش را گفته است. این رمان شروع خوبی دارد. شروعی که پاشنه آشیل هر کتابی محسوب میشود. اگر قلاب نویسنده نگیرد کار آن کتاب در ذهن خوانندگان کم طاقت این روزگار تمام است. اما عبدالرحمن اونق با قلابش خواننده را میگیرد. ماجرای کتاب زمانی شروع میشود که به ریشسفیدان ترکمن خبر میدهند حکومت قصد دارد در تمامی قبیلههای مرزنشین مرزبانی بسازد. ماتیخان به عنوان یکی از بزرگان قبایل این موضوع را به مردم خود میگوید. ترکمنها تا آن روز چیزهای جالبی از مأموران حکومتی نشنیده بودند برای همین دچار وحشت میشوند و این وحشت منجر به واکنشهایی میشود که چونان موتور پیشران داستان عمل میکند.
نکته بعدی که از نقاط قوت کتاب محسوب میشود جغرافیای داستان است. برای آدمهایی که غرق در زندگی شهری شدهاند و حتی بنا به دلایلی دیگر خیلی امکان سفر زمینی را ندارند «ماتیخان» به عنوان یک رمان اقلیمی در جغرافیایی صحرایی و کوهستانی رقم میخورد. توصیفات نویسنده از این جغرافیا به همراه زندگی چوپانی و اشعار بومی مختومقلی خان رمان را نمونهای قابل توجه کرده آن هم در زمانه رونق رمانهای آپارتمانی و تهرانی.
تاریخ ترکمنصحرا، مملو از افسانهها و وقایعی است که با مقاومت این قوم در مقابل هجوم دشمنان از آنان قومی رشید و حماسهساز ساخته است. وقایع بیشماری در دل تاریخ مردمان ترکمن وجود دارد که میتواند دستمایه نویسندگان بومی شود. مانند همین رمان «ماتیخان» که سراسر حماسه و غیرت و حمیت است. غیرتی که بسان خون در رگ ترکمنها از آنان قومی امیدوار و پر تلاش ساخته لاست. آن چنان که از پس پرده و غبار زمان و تاریخ هنوز با همه مولفههای قومی خود استوار ایستادهاند. مانند پایان رمان «ماتیخان» که با امید و نور به پایان میرسد.
جذابیت توصیفی و خود داستان به همراه نثر روان و بیحاشیه کتاب از آن یک نمونه پاکیزه از ادبیات اقلیمی ساخته است.
عنوان: ماتی خان/ پدیدآور: عبدالرحمن اونق/ انتشارات: سوره مهر/ تعداد صفحات: ۴۱۶/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/