فراموشان را کتابی برای نوجوان نامیدهاند. موضوع کتاب به نظرم میتواند برای مخاطب نوجوان جذاب باشد. به خصوص اینکه نویسنده برای بیان وقایع، زبان و نثر دشوار آثار تاریخی و مقاتل را کنار گذاشته و با زبان ساده و جزیینگری اتفاقاتی را که برایمان آشناست بسط داده است.
فراموشان را باید نوجوانی بخوانند که از یک جایی به بعد احساس میکنند دوست دارند بیشتر بدانند. نوجوانانی که محرم اولشان را تجربه میکنند. البته که دایره مخاطبان کتاب را نمیتوان به نوجوانان محدود کرد بلکه کتابی است که بزرگسالان نیز میتوانند از مطالعه آن لذت ببرند. از نظر من فراموشان کتابی نیست که چیزی به دانستههایتان اضافه کند، این را برای کسانی میگویم که دوست دارند مقتل بخوانند و از کربلا و واقعه عاشورا زوایای جدیدی کشف کنند. ولی اگر به خواندن داستانهای دینی علاقه دارید یا اهل خواندن روایتهای کوتاه تاریخی هستید، فراموشان را بخوانید.
در فراموشان ما با موضوعی تاریخی روبهرو میشویم. موضوعی که همه جوانبش را در کتب تاریخی خواندهایم یا از زبان مداحان و روضه خوانان شنیدهایم. اما داوود غفار زادگان با نوعی خلاقیت و ریزبینی جزییاتی را به همان موضوعات اضافه کرده و آنها را در قالب روایت پیش روی مخاطب کتابخوان قرار داده است. زبان و نثر امروزی و بیان اتفاقات و حوادث از دید یک راوی جدید و متفاوت ویژگیهای دیگر این کتاب است که آن را از مقاتل متمایز و میتواند خواننده را با خود همراه کند.
فراموشان روایت آدمهایی است که نه جزء اصلی ماجرا، که در فرعاند و همین اثر را متفاوت میکند. همه شش روایت کتاب به ترتیبی چیده شده تا قسمتی از یک پازل را برای خواننده کامل کند. امام حسین (علیهالسلام) را چه کسانی کشتند و به چه گناهی؟ کتاب با روایتی در مورد خبر مرگ معاویه شروع میشود و در ادامه به عدم بیعت امام (علیهالسلام) با یزید میپردازد. و همین آغاز حرکتی است که پایانش نه کربلاست و نه محرم.
هر روایت کتاب از زبان راویانی بیان میشود که یا در گوشهای ایستادهاند به تماشا و فقط شاهد ماجرایند یا نقشی داشتهاند که به گمان خودشان اندک است. آدمهای فراموش شدهای که تاریخ کمتر نامی از آنها برده است. افرادی که در سیاهیلشکر جنگیدند و غارت کردند و شاید پشیمان شدند.
«یادشان رفته چه زوزههایی میکشیدند و چگونه اموال کشتهها را از همدیگر میقاپیدند! یادم نمیرود حتی پیرمردهایی که از فرط پیری کمرشان خمیده بود، آمده بودند برای غارت میان کشتههای زمین چنگ میزدند برای یافتن سکه و دینار. اینقدر نزدیک نشوید بگذارید بگویم. قاتل عبداللهبنمسلم از تیری که به پیشانی او زده بود، نمیخواست بگذرد. نشسته بود روی زمین و سر جنازه را گرفته بود میان دامنش و زور میزد که تیر را از پیشانی عبدالله در بیاورد. چرا همه چیز را از چشم من میبینید؟ من که یک بدبخت بیچارهای بیش نیستم! بروید عقبتر! چرا، چرا! سراغ دیگران نمیروید؟ به خدا همه بودند. فقط هفتاد و دو نفر با حسین بودند…»
از نظر من روایتهای کتاب به لحاظ فرمی، زبان و نثر یکسان نیستند برخی از روایتها مثل «روایت قیسبناشعث» قویترند و البته جذابتر. برخی مثل «روایت همسر زهیربنقین» با پرداخت و جزییات بیشتر عمیقترند و برخی دیگر نمیتواند راهی به عمق باز کند و در حد یک روایت سطحی از تمام آنچه میدانیم میمانند. با همه اینها، میتوان گفت فراموشان، در نشان دادن تاریخ و اتفاقات دینی میتواند هم برای مخاطب نوجوان جذاب باشد هم خوانندگان بزرگسال را تا حدودی راضی نگه دارد.
عنوان: فراموشان/ پدیدآور: داوود غفارزادگان/ انتشارات: قدیانی/ تعداد صفحات: 96/ نوبت چاپ: هشتم.
انتهای پیام/