داستانها پشتوانه تاریخند. داستانها، میتوانند یک تنه حدیث تکراری تاریخ را نامکرر تکرار کنند و هربار قسمتی از آن را عامدانه به زاویه جدیدی بکشانند و بدون تحریف، راویِ حقیقت باشند. اصلا برای همین است که همهمان علاقه داریم تاریخ را در قالب داستان بخوانیم. داستان، تاریخ را برایمان تعریف نمیکند. ما را به تاریخ سفر میدهد.
واقعه عاشورا و قیام امام حسین علیهالسلام هم از آن دسته رویدادهایی است که در روایتهای موجود به بعد تاریخی آن اهمیت داده نشده. عاشورا را، فقط در پهنای دینی و مذهبی محصور کردهاند. پهنایی که اقلیتی را به آن پیوند میدهد و آن را محدود میکند. این روایت ها، به وقایع قبل، بعد، پیشزمینه و پسزمینه آن توجهی نداشتهاند درصورتی که عاشورا یک واقعه نیست. عاشورا سلسله اتفاقاتیست که به شهادت بهترین مردان خدا ختم میشود. این کتاب، داستانی از همان سلسله اتفاقات است، با نگاهی بسیار نو…
کتاب «شماس شامی» داستانی متفاوت از عاشوراست. داستانی که از حصار مذهب بیرون آمده و شکلی بیطرفانه به خود گرفته است. این کتاب به قلم مجید قیصری، اتفاقی مذهبی را به بیرون از مذهب میکشاند و با اکثریتها پیوند میدهد. کتابی که از آن سوی مرزها، از زبان غریبهها و از جایی که فکرش را نمیکنید عاشورا را روایت میکند، جایی شبیه به روم!
این کتاب روایت روا و دلنشینی از عاشوراست، از مردمکِ چشمهایی که خون حسین را در اسلام ندیدهاند و راوی رنجِ عظیم عاشورا در این روایت شماس است. یکی از خدمتگزاران اعظم دربار جالوت، جانشین حضرت داوود علیهالسلام. خدمتگزاری که جز پابوسی و ارادت به فرماندهاش جالوت چیزی در چنته ندارد. داستان بیمقدمه از مکاتبهای یکطرفه و قدیمی شروع میشود بین شماس و پادشاهان رومی؛ شماس در این مکاتبه اصرار دارد جالوت را در ارتباط با مردِ شورشیِ شام بیگناه جلوه دهد و او را از ارادتمندان خلیفه جوان بنامد و همین اصرار و پیشروی ماجرای مکاتبه شماس، به افشای راز کربلا در درگاه رومیان ختم میشود.
اگرچه سیر داستان در این کتاب تکخطی و روایی است اما شخصیتهای این کتاب جان تازهای دارند. شما با یک روایت تکراری و قدیمی از کربلا طرف نیستید. مجید قیصری، ابداعی نو در سبک روایت، شیوه روایت و حتی نوع راوی دارد که باعث میشود شما هرچقدر هم کتاب درباره عاشورا خوانده باشید، این یکی برایتان تازگی داشته باشد. ما به این نوع روایت در جامعهشناسی میگوییم «آشناییزدایی». آشناییزدایی یعنی یک قاب مکرر و آشنا را از دیدگاهی تازه، و حتی از چشم آدمهای تازه نگاه کنی و بفهمی چه عمقهایی در یک پدیده وجود دارد. مجید قیصری، خیلی واضح از کربلا و عاشورا آشناییزدایی کرده است. او واقعه عاشورا را به چشم آدمهایی برده که هیچ درکی از عمقِ آن ندارند. مسلمان نیستند. حسین را نمیشناسند و حتی پیش از این در کنار یزید بودند. او با همین ترفند، عمقهای بسیاری از کربلا را افشا کرده است.
کتاب البته نقطه ضعفهایی دارد که نمیشود از آن چشم پوشاند. در داستان مجید قیصری، شخصیتهای مهمِ کتاب با نام هایی مستعار خطاب میشوند که مخاطبِ تازه کار برای رمزگشایی از این مستعارها شاید میانه کتاب حالت گیجی پیدا کند. مردِ شورشی در مکاتبه شماس، اباعبداللهالحسین علیهالسلام است. خلیفه جوان یزید، و پدر خلیفه معاویه بن ابوسفیان است. شاید اصلاح این نامها، یا آوردن معادل آن در پرانتز کار خواننده را آسانتر میکرد. همچنین کتاب در شخصیت پردازی کمی ضعیف است. دیالوگ و گفتوگویی میان شخصیت ها رد و بدل نمیشود. روایِ دانای کلی، انگار دارد برایمان کل داستان را تعریف میکند. و البته، ناگفته نماند که با این وجود سطرهای کتاب به هیچ عنوان تکراری نیست. نویسنده قابلیت خوبی در زبانپردازی و انتخاب واژگان دارد و هیچ ناهماهنگیای میان زبان و زمان روایت دیده نمیشود.
نویسنده در این کتاب به زبان راوی مسلط است. او با شماسِ داستان ما خو گرفته و حرفش را میفهمد. او خوب میفهمد نوع معرفت شخصیتهای کتابش با مخاطب فرق میکند. شماس، در این کتاب جنس دیگری از غم را روایت میکند. جنسی که فقط غیرمسلمانها حسین را آنطور شناختهاند. حسین، برای آنها تبدیل به محور مقاومت شده است. حسین برایشان یک شهید نیست. حسین، بهمثابه یک فرهنگ است و این جنس متفاوت شناخت، خاصیت آشناییزدایی است. آنهایی که حسین را خارج از منظرِ پسرِ رسول خدا بودن درک کردهاند، نگاهشان به شدت آزادگی او عمیقتر است. آنها، مثلِ شماس و جالوت خوب فهمیدهاند که حسین علیهالسلام یک شخص نیست. او یک فرهنگ جهانشمول است برای تمام آدمها و ادیان؛ آنها خوب فهمیدهاند حسین، یا ایها الذین آمنوا نیست. یا ایها الناس است. و غمِ حسین و آلِ او در نگاه آنها فرق میکند. غمشان شبیه ما نیست که با حسین علیهالسلام زندگی کردهایم. آنها، حسین را تازه یافتهاند. جنسِ غمشان زلال تر است. شماس و جالوت در این کتاب نماد تمام آدمهایی هستند که حسین را دیر شناختهاند. کسانی که توفیق همراهی او را نداشتند. کسانی که مظلومیت حسین را در ژرفای نینوا ندیدند و دیر دیدند. همانقدر مضطرب، مغموم و حسرتزده، که شماسِ شامی از این جهت، کمی شبیه به کتاب «ناقوسها به صدا در میآیند» است.
مجید قیصری بارها در قلمش ثابت کرده که در خلق معنا از پدیدههای آشنا بسیار موفق است. که نمونهای پر رنگ از آنها در رمان سه کاهن، و دیگری را در شماس شامی رقم میزند. او آنچنان خوب از پسِ حالات مختلف شماسِ نصرانی در شرح وقایع برآمده که شاید فکر کنید خودش نصرانی است! او قصهگوی خوب، و البته تاریخدانِ خوبی است. داستانش در عین حال که سیر روایی خود را طی میکند، از خطِ تاریخ و وقایع تخلف نمیکند و بیرون نمیزند.
اگر برایتان جالب است بدانید دیگرانی که حسین علیهالسلام را دیر شناخته، یا با او پیوندی ندارند چگونه به او نگاه میکنند و دلتان برای روایتی غیرتکراری از کربلا تنگ شده است، حتما سری به روایت زیبای شماس بزنید. شماسی که شامیست…
عنوان: شماس شامی/ پدیدآور: مجید قیصری/ انتشارات: افق/ تعداد صفحات: 160/ نوبت چاپ: هشتم.
انتهای پیام/