مثل بسیاری از مجموعههای داستانی در «گریشا» هم با چند شخصیت اصلی طرف هستیم که بخش قابل توجهی از جلد اول (با عنوان فرعی «سایه و استخوان») به معرفی آنها به ما میگذرد. جزییات بااهمیتی مثل روحیات و اخلاق، سرگذشت و پیشینه، خانواده و ماهیت و هویت، جایگاه و نقششان در پازل این داستان یا «گریشاورس» وجود دارند که باید به مخاطب ارائه شود. خانم باردوگو به جای اینکه با معرفی شخصیتها شروع کند و ما را با ذهن کاملا آماده به تماشای اتفاقات بکشاند، اطلاعات مورد نیاز و ضروری درباره شخصیت ها را به شکل قطرهچکانی در خلال داستان به ما میدهد و اجازه نمیدهد دانستن بعضی جزییات بااهمیت و تاثیرگذار باعث قضاوت زودهنگام ما از شخصیتها شود و با داشتن موضع مشخص و خوشبینی یا بدبینی قبلی رفتار شخصیتها را در کتاب دنبال کنیم. علاوه بر این، تزریق خردخرد اطلاعات باعث میشود تا همواره گرههای کوچک ذهنی ما درحال باز شدن باشند و همین مساله لذت مطالعه داستان را دوچندان میکند. از طرفی همین اطلاعات به ظاهر کوچک، گاهی انقدر بااهمیت و موثر هستند که ناخودآگاه ناچار میشویم ادامه داستان را کمی معطل نگه داریم و برخی از ماجراها و کنشهای قبلی که خواندهایم را با این اطلاعات جدید تطبیق بدهیم و داستان ناگهان برای ما شفاف و شفافتر بشود. کشف در دل کشف، میتواند توضیح مختصر و مفیدی باشد از روند پیشبرد جلد اول مجموعه «گریشا».
اگر ادبیات فانتزی را ادبیاتی شامل اتفاقات فراطبیعی به عنوان عناصر اولیه درونمایهی داستان، حوادث خارقالعاده، موجودات تخیلی دارای قدرتهای خاص، رخ دادن وقایع متنوع و القای یک هیجان تمام عیار بدانیم، مجموعه «گریشا» را میتوان یکی از بهترین نمونههای ادبیات فانتزی معاصر دانست. یک فانتزی تمام عیار و البته منحصر بهفرد. به طوریکه در عین حالی که به تمام اصول و نکات فانتزی پایبند است به هیچ دنیای فانتزی دیگری در ادبیات شباهت ندارد و جهان و موجوداتی متفاوت با تمام آنچه تا به امروز دیدهایم و شنیدهایم و خواندهایم، مقابل دیدگان ما جان میگیرد. خبری از الفاظ نام آشنای جادو و سحر و سفر در زمان و اینها نیست و با این حال اصلا با پیچیدگیهایی طرف نیستیم که برای فهم مختصات و اقتضائات داستان، لازم باشد وقت و انرژی زیادی خرج کنیم. داستان در عین تفاوت و خاص بودن، ساده و ملموس است.
سهگانه «گریشا» اولین رمان نویسنده است که از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ هر سال یک جلد از آن منتشر شد و در زمان کوتاهی، هم نامزد چندین جایزه معتبر کتاب شد و هم به فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز و USA today راه پیدا کرد. دوگانه بعدی لی باردوگو، «شش کلاغ» نام دارد که در دنیایی مشترک با مجموعه «گریشا» و در همان زمانی که اتفاقات گریشا رخ میدهد، وقایع متفاوتی را به تصویر میکشد. البته قلم خانم نویسنده تازه گرم شده و استقبال دلچسب فانتزیخوانهای سرتاسر جهان باعث شدند مجموعههای دیگری یکی پس از دیگری با محوریت همین گریشاورس نوشته و راهی بازار نشر شوند. دوگانه «king of scars» که درباره یکی از شخصیتهای اصلی و جذاب مجموعه گریشا است یکی از این آثار تازه متولد شده است که البته هنوز ترجه فارسی آن منتشر نشده اما نسخه زبان اصلی آن را انتشارات جنگل منتشر کرده است. و آخرین و تازه نفسترین اثر خانم باردوگو که به تازگی و در سال 2021 منتشر شده «rule of wolves» نام دارد .
«گریشا» کتابی سرشار از جزئیات و ماجراجوییها، رازهای پیچیده و تودرتو و حتی عاشقانههایی دلهرهآور است. شخصیتپردازی قوی نویسنده به شما کمک میکند تا با وجود فراز و فرودهای داستان، همواره با شخصیتهایی جذاب و قدرتمند مواجه باشید. اما بدون شک برگ برنده اصلی گریشا غافلگیریهای آن است! بهطوریکه مخاطب هر سن و سالی که داشته باشد، بخشهایی از داستان را از شدت هیجان ایستاده میخواند و حتی ممکن است از هیجان نفسش بند بیاید یا جیغ بکشد!!! و هرچه به پایان هر کدام از جلدها نزدیکتر میشویم، این واکنشها هم بیشتر میشوند.
تا اینجای یادداشت باید پیامک تایید ارسال کتاب به دستتان رسیده باشد و فقط چندساعت دیگر میتوانید لذت ورود به این دنیای فراموشنشدنی را شخصا بچشید.
چندین ترجمه فارسی از این کتاب در بازار موجود است که پیشنهاد من به شما تهیه مجموعه با ترجمهی مترجم کاردرست و خوشنام، بهنام حاجیزاده، از انتشارات باژ است.
تکمله: بد نیست بدانید خانم لی باردوگوی آمریکایی، با اینکه متولد اورشلیم است، از حامیان جدی و فعال مقاومت و مردم مظلوم فلسطین و از چهرههای شاخص ضدصهیونیستی در جهان است.
انتهای پیام/