از باب دیگر هم مطالعه کردن برایشان سخت است. باب محبت را عرض میکنم. سختشان است سر فرو برند در متون قدیمی و بخوانند آنچه گذشت را. آنچه گذشته که قدیم خیلی خشک و بی رحمانه نوشته میشده است. آنچه گذشته که یک دفعه در سه جمله جوان را پیر میکند. سخت است نشستن پای قلمهایی که یک دفعه و بیمقدمه، بدون غزل و عرض ادب، بدون اینکه زیارت وارث بخوانند و مکرر ذکر صلوات بگیرند، مینویسند: «والشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه…»
نمیشود، والله که نمیشود.
خلاصه کنم پای صحبتهای ابیمخنف، مقرم، امین، خوارزمی، شیخ عباس و ابن طاووس نشستن سخت است.
اما نوشتن در این باب به مراتب سختتر هم هست.
در این چالش نویسنده باید داستانی را بنویسد که مخاطب همهاش را میداند. اصلا از هرجایش بنویسد مخاطب نه تنها آن داستان را میداند که داستان را از زوایای دیگر هم بلد است. بدتر اینکه داستان را خشک و خالی و تنها هم نخوانده است. داستان را با صدای آدمهای خوش صدایی که سالها تمرین کردهاند، در بین جمعی از عشّاق شنیده، موقع ورودش به حلقه وصل مقدمش را گرامی داشتهاند و تکریمش کردهاند، پیش از شروع کامش را شیرین کردهاند و پس از آن هم چلو دادهاند که یک وقت خدای نکرده مهمان مادر سادات ضعف نکند.
خلاصه کنم، مهمان مادر سادات خیلی محترم است و از بختِ بدِ نویسنده، همه داستان را هم میداند. حالا بیچاره نویسندهای که بخواهد در این باب بنویسد و بیچارهتر آن نویسندهای که بخواهد خوب هم بنویسد.
اما کتاب «نشان حُسن» از آن کتابهای درست و حسابیست که مخاطب کاربلد و داستان شنیده را هم مینشاند پای مطالعه. خانم «لیلا مهدوی» کتابی نوشته با چند راوی و حول چندین شخصیت از زمانه امام حسین علیهالسلام که همهشان هم شناخته شده و آشنا هستند.
خانم نویسنده رفته است سراغ اولاد حضرت مجتبی علیهالسلام و روایت آنها را از پیش از حرکت کاروان حضرت حسین علیهالسلام از مدینه به سمت مکه روایت کرده است. روایت زندگی حضرات ابنالحسن علیهلسلام را در نشان حسن میتوانید بخوانید و مهمان سفره حضرات بشوید.
چیزی از داستان عرض نکردم که احتمالا خودتان بلد هستید و در بیشتر شهرهای ایران، دو شب در دهه اول محرم را هم مهمان سفره کریم آل طاها بودهاید. البته کتاب بیش از اینها اطّلاعات دارد که به مخاطبش برساند مثلا اینکه حضرت مجتبی علیه السلام فرزندان دیگری هم حاضر در کربلا داشته است و ما در روضهها از این حضرات کمتر شنیدهایم. روایت شامل حال «حسن بن حسن» معروف به «حسن مثنی» هم میشود.
از سوی دیگر آن خشکی که در متون قدیمی داریم و پیشتر راجع به آن نوشتم هم در اینجا خبری نیست. ما در این اثر با رمان مواجهیم و نویسنده بر خلاف کتب تاریخی دستش باز بوده که از عنصر خیال هم بهره گیرد. البته به کارگیری عنصر خیال جایی در لبه واقعیت بوده و در حد فهم نگارنده این متن جایی هم از حد خارج نشده است و تحریفی در وقایع تاریخی هم صورت نگرفته است.
از سوی دیگر خانم نویسنده توانسته خیلی خوب رمانی در فضای عاشورا و کربلا بنویسد و حرمت حضرات معصومین را هم به خوبی نگه دارد. با همه این اوصاف باید از ایشان تشکر کرد.
خلاصه کنم؛
«بر فرس تندرو هرکه تو را دید گفت
برگ گل سرخ را باد کجا میبرد»
اصلاً شاید نشان حُسن همان نشان حَسَن بوده، کسی چه میداند؟
عنوان: نشان حُسن/ پدیدآور: لیلا مهدوی/ انتشارات: کتابستان معرفت/ تعداد صفحات: 294/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/