تمام این ذکر مصیبت برای این بود که اعتراف کنم کتاب «ابوباران» از چنین ظلمهایی مبراست. حتی اگر از این کتاب خوشتان نیاید بازهم قبول خواهید داشت که خانم ثابتی چیزی به مظلومیت این مجاهدان گمنام نیفزوده است.
راوی ماجرا و نویسنده کتاب در یک موضوع مبارک با هم مشترک هستند؛ هیچکدام قصد اسطورهسازی ندارند. پاکیزگی متن از هر نوع مبالغه و خودنمایی، صفایی به کتاب داده است که باعث میشود بیاجازه در دل انسان بنشیند. در زمانی که باقی نویسندگان از سیگاری بودن سوژه خود شرمسار میشوند و آن را سانسور میکند، راوی «ابوباران» در اوج صداقت ماجرای خودکشیاش در ایام مهاجرت را ذکر میکند و خانم ثابتی با شجاعت این ماجرا را در کتابی که به نام مجاهد مدافع حرم نوشته شده میآورد. نمونه دیگر روایتهایی است که از شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده فاطمیون در کتاب آمده است. در جایجای کتاب مشهود است که راوی مجذوب این شخصیت است و جایگاهی مافوق یک فرمانده نظامی برای او داشته است. اما این ارادت باعث نمیشود که از او یک قدیس معصوم در کتاب ساخته شود. شهید علیرضا توسلی به مثابه یک انسان روایت میشود. آدمی زمینی که میجنگد، عصبانی میشود، زیر گلوله با نیروی زیردستش شوخی میکند و در صحنه دیگری سرش داد میزند. همین بیان صمیمی باعث میشود وقتی اواخر کتاب به صحنه شهادتش برسی بیاختیار چشمهایت خیس شود و نفهمی کی با این آدم اینقدر ایاغ شدی.
«ابوباران» ماجرای یک جوان است که در ایران به دنیا آمده ولی ایرانی نیست. اصالت افغانستانی مصطفی نجیب سبب میشود مثل دیگر مهاجران زندگی سخت و پرمشقتی در ایران داشته باشد. در جستوجوی یافتن کار و آینده بهتر مصطفی نجیب به افغانستان میرود تا در سرزمین آباء و اجدادی شانسش را امتحان کند. آنجا هم به عنوان یک ایرانی مطرود میماند و ناکام به ایران بازمیگردد. در تلاش مجدد برای رفتن از ایران به ترکیه میرود ولی در مسیر رسیدن به یونان دستگیر میشود و به افغانستان دیپورت میشود. پایان این تلخکامیها همزمان میشود با شروع جنگ سوریه. پیگیری و اصرارهای فراوان این جوان سبب میشود تا بالاخره پایش به فرودگاه دمشق برسد. معرکهای که به او فرصت میدهد خودش را بیابد و برای اولین بار در زندگی محترم و مفید شمرده شود. فعالیت رزمی مصطفی نجیب از همکاری با نیروهای حزبالله و دفاع وطنی شروع میشود و خیلی زود به دیگر برادران افغانش در فاطمیون میپیوندد.
محوریت کتاب با حوادثی است که برای این تیپ رخ میدهد و جنگهایی که در آن شرکت داشته اند. مصطفی نجیب به جای ذکر مباحث معنوی و اخلاقی تمرکز کلامش را روی بیان شیوه عملیاتها و نحوه جنگ با داعش و جبهه النصره گذاشته است. موضوعی که به شدت جایش در کتب شهدای مدافع حرم خالی است. ما در باقی آثار تنها میدانیم آنها در سرزمینی فرضی با دشمنی فرضی جنگیده و به شهادت رسیدهاند. اما این کتاب به شما توضیح میدهد جغرافیای سوریه چگونه است، عملیاتها در چه ابعادی انجام شدهاند، استعداد رزمی و زرهی خودی و دشمن چقدر بوده، دو طرف جنگ با چه روحیه و نیتی در جنگ حضور داشته و به طورکلی جنگ سوریه را بسیار دقیقتر و ملموستر خواهید شناخت.
نکته مثبت دیگر کتاب آشنایی نویسنده با ادبیات و کلمه است. متن منزه و پیراسته اثر نشان میدهد خانم ثابتی ابتدا به ساکن تصمیم نگرفته اثری در رثای فرهنگ شهادت و جهاد بنویسند. بلکه با شناختی مبسوط از سوژه و مقوله روایت شروع به نوشتن کتاب کرده است.
«ابوباران» یک تک صدا برخلاف جریان عظیمی از کتابهاست که اشتباهی نوشته میشوند و بدتر اینکه بزرگ میشوند. تک صدایی که شاید این روزها چندان صدایش به جایی نرسد ولی تاریخ ادبیات اثبات کرده آنچه که بر روی میز مطالعه باقی میماند کتابی است که بیاعتنا به هیاهوها، قوی و منصفانه نوشته شده است.
عنوان: ابوباران/ پدیدآور: زهراسادات ثابتی، خاطرات مدافع حرم، مصطفی نجیب از حضور فاطمیون در نبرد سوریه/ انتشارات: خط مقدم/ تعداد صفحات: 336/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/