این کتاب به زندگینامه تنه جدی میزند تا به خاطراتی حول یک موضوع. با اینکه چند محور اساسی وجود دارد که تنهایی خاطراتش را پیرامون آنها سامان داده است. اما در مجموع ما با جزیرهای از خاطرات روبهرو نیستیم بلکه با یک کل منسجم پیرامون زندگی(زندگینامه) مواجهیم که چند اشکال اساسی دارد. ایراداتی که رفعشان میتوانست یک مجموعه خواندنیتری را در اختیار ما بگذارد و بودنششان از جذابیت محتوا هم نکاسته است.
سنت زندگینگاری مدرن در ایران، یکی از رایجترین گرایشهای تاریخیادبیِ معاصر است که حاصلِ آن شکلگیریِ هزاران «زندگینوشت» فارسی در دو سده اخیر است. زندگینوشت تقریباً معادل life writing بهمنزله اَبَر ژانری با شأن تاریخی ادبی، حاوی همه انواع فرعی مبتنی بر شرح واقعگرایانه ماجراهای زندگی انسان است. گستره این گونه اصلی و فراگیر در وهله نخست، بر دو قسمِ زندگینوشتهای غیرشخصی (او روایتی) و زندگینوشتهای شخصی (من روایتی) شناختپذیر است که انواعی متعدد نظیر زندگینامه، خودزندگینامه، یادداشتهای شخصی، نامههای شخصی، گزارشهای شخصی، داستانـزندگینامهها، خاطرهنامهها و مجموعه تکخاطرات را ذیل خود جای میدهد. صرفنظر از گونههای فرعی زندگینوشت غیرشخصی (مشتمل بر انواعی نظیر زندگینامه، کارنامه، یادنامه، زندگینامه داستانی و از این قبیل)، گستره فراخ زندگینوشتهای شخصی، بخشی درخور توجه از زندگینوشتها را تشکیل میدهد که بهطور کلی در زبان انگلیسی، از آن به ادبیات اتوبیوگرافیک تعبیر میشود؛ اما همه زندگینوشتهای شخصی نیز ذیل کلیترین نگاه به دو بخش عمده خاطرهسرشت و یومیهسرشت تقسیم میشوند. تمرکز این یادداشت بر زندگینوشتهای شخصی خاطرهسرشت است که حاصل تداعی روایتهای گذشته و ثبت رویدادهای سابق زندگی فرد است؛ در حالی که در انواع یومیهسرشت، فرد بهطور همزمان به ثبت رویدادهای جاری زندگی خویش میپردازد.
«خاطرهنویسی» به لحاظ ساخت دستوری، اسم مصدر با افزودن «ی» مصدری به صفت فاعلی مرکب مرخم «خاطرهنویس» و معنای آن عملِ نوشتنِ خاطره است. بهطور خلاصه، خاطرهنویسی، «نوشتن خاطره» (انوری، 1381: ۴ و 2635) یا «عمل ثبت خاطرات» (دهخدا، ۱۳۲۵: ۱۹ و 64) است. به عبارت دیگر، این اصطلاح، با عنایت به ریشه اسمی بخش اول آن، به معنای عمل ثبت روایتهای زندگی شخصی است که در آن، راوی، وقایع و صحنههایی را که در زندگیاش روی داده، شاهد بوده یا آنها را از افراد آگاه شنیده و به خاطر سپرده است را در زمانی متأخر و عمدتاً با تکیه بر حافظه مینویسد. در برخی دیگر از نوشتههای محققان نیز بهدرستی از این اصطلاح با عنایت به ساختار دستوری آن و در معنای عمل نگارش خاطرات، یاد شده است.
در این کتاب، زندگینامه تنهایی در قالب خاطرهنویسی در معنای کلی ثبت روایتهای زندگی شخصی رقم خورده است. همه انواع حاصل از زندگینگاری شخصی یا زندگینوشتهایی که با روایتِ «من» شکل میگیرند، حاصل تحریر روایات شخصی در دو شیوه اصلی خاطرهنویسی و یومیهنویسی هستند. یومیهنویسی به شاخهای از زندگینگاری شخصی اطلاق میشود که در آن، نویسنده، شرح عملکرد، مشاهدات و مسموعات خود را بهطور همزمان یا با فاصله اندکی از رخدادها به ثبت میرساند که هدفمندی و پرداختن به جزئیات از مهمترین ویژگیهای آن است. درمقابل، فراخوانی و ثبت بازماندههای ذهنی گذشته غالباً دور به کمک حافظه، در شیوه خاطرهنویسی صورت میگیرد یعنی آنچه در رنج بیپایان عشق است.
خاطرهنویسی که در این کتاب رقم خورده ناظر به یادهای سراسر زندگی نویسنده یا قسمتی از آن، هم مربوط به دوره، واقعه و موضوع و فردی خاص(پوران) است. از آثاری که در پی خاطرهنویسی شکل میگیرند، با عنوان «زندگینوشتهای شخصیِ خاطرهمحور» یاد میکنند.
در این نوع آثار خاطرهمحور یک نقطه کانونی وجود دارد. در خاطرات ثبتشده تا چه میزان امکان راستیآزمایی وجود دارد؟ این پرسش نه از سر بیاعتمادی و یا سوءظن به نویسنده طرح میشود بلکه از قدرت خاطرهآفرینی پیچیده ذهن است که گاهی بیآنکه بفهمیم خاطرهای را خلق میکند. لازم است که تاکید کنم این گزارهها به معنای ایجاد اتهام علیه راوی نیست فقط تبیین این موضوع است چه راهی وجود دارد تا من بتوانم اطمینان کنم بسان روایت آقای تنهایی دکتر شریعتی وقتی با پوران شریعت رضوی نامزد بوده در زندان به سر میبرده و در آنجا با تنهایی با لهجه مشهدی صحبت میکرده است؟ برای پرسشهایی از این دست یک سری آثار و منابع فرعی در تاریخ وجود دارد که با مراجعه به آنها به بخشی از این سوالات میتوان پاسخ داد اما بخشی دیگر همیشه در هالهای از ابهام باقی خواهند ماند.
یکی دیگر از اشکالات اساسی این کار، نثر و زاویه دید است که در مجموع بسیار خامدستانه و ابتدایی شکل گرفتهاند. کاش آقای تنهایی این خاطرات را برای یک نویسنده در قالب مصاحبه بیان میکرد و نویسنده همه این خاطرات را در نثری روان، بیدستانداز و دور از انشاء و غلبه هیجان به نگارش در میآورد.
شاید با این تمهید منطق روایی که اکنون بر روایت خام راوی حاکم نیست، سیطره مییافت. به عنوان نمونه در صفحه 155 کتاب چطور آن همه عشق و شور و علاقه نسبت به پوران فقط با حرف و حدیث دیگران و تحسین وسوسه آنان از بین رفت؟
غلبه جوانی و خامی فقط مفاهیمی هستند که اصلا پرورده نشدند و به همین دلیل این پرسش ایجاد میشود.
اما از حق نگذریم؛ کتاب مملو است از آدمهای مشهور ضدپهلوی و مبارز علیه استبداد آن. با همه این اوصاف کتابی که میتوانست به شدت سیاسی باشد اما با فاصله از سیاست به سختی و حدّت، راوی زندگی است. این امر ناشی از شعله علاقه علیاوسط به پوران است و نگاهی که به واسطه این عشق انسانی و رقیق شده است.
منابع:
ــ انوری، حسن (1381) فرهنگ بزرگ سخن. به سرپرستی حسن انوری. 8ج. تهران: سخن.
ــ دهخدا، علیاکبر. (۱۳۲۵) لغت نامه دهخدا، تهران.
عنوان: رنج بیپایان عشق؛ خاطرات خودنگاشت سرباز نگهبان علی اوسط تنهایی/ پدیدآور: علی اوسط تنهایی/ انتشارات: سوره مهر/ تعداد صفحات: ۲۸۴/ نوبت چاپ: دوم.
انتهای پیام/