مروری بر رمان معمایی «زمان اشتباه، مکان اشتباه»

در جستجوی گناه نخستین!

28 آذر 1402

«زمان اشتباه، مکان اشتباه»، این عنوان رمانی است که می‌خواهم درباره آن چندخطی بنویسم و با شما درباره‌اش حرف بزنم. رمانی نسبتا پرفروش اثر جلیان مک‌آلیستر، نویسنده بریتانیایی که مخاطبان درباره آن نگاه‌های مختلفی داشته‌اند.

اجازه بدهید از جایی شروع کنم که ممکن است اغلب ما در آن نقطه اشتراک داشته باشیم. حرف بر سر اشتباه است. ما همه در طول زندگی اشتباهاتی داشته‌ایم، اشتباهاتی که گاهی به پی به اشتباه بودن آن‌ها برده‌ایم و گاهی شاید تا پایان زندگی‌مان متوجه‌شان نشده باشیم. اشتباهاتی که مسیر زندگی ما را تغییر می‌دهد. تغییری که شاید در ابتدا خیلی به چشم نیاید ولی مثل انحراف نقطه‌ای یک خط است که هرچه از مبدا فاصله می‌گیرد انحرافش بیشتر به چشم می‌آید و با فاصله گرفتن از آن می‌توانیم میزان انحراف از مبدا آن را متوجه شویم.

این رمان هم درباره یک اشتباه است. اشتباهی که شخصیت برای یافتن آن مجبور است دست به کندوکاوی عمیق در زندگی‌اش بزند تا پی به نقطه ابتدایی آن ببرد بلکه بتواند اشتباهش را جبران کند. این نکته را نیز باید در نظر داشت که همیشه امکان جبران اشتباهات به خصوص در گذر از سال‌ها فراهم نیست و ما تنها می‌توانیم به تماشای تبعات آن گناه نخستین بنشینیم.

جنیفر، در نقش یک مادر در رمان زمان اشتباه، مکان اشتباه، دست به کنکاش زمان می‌زند تا پی به اشتباهش ببرد و بتواند مسیر تاریخ را عوض کند. او یکی از معدود کسانی است که به او فرصت جبران گذشته داده شده تا بتواند مسیر آینده خودش و خانواده‌اش را عوض کند. زمان اشتباه، مکان اشتباه، رمانی است که شخصیت اصلی در آن در زمان سفر می‌کند و به گذشته می‌رود بلکه بتواند ریشه اتفاقی که در زندگی‌اش افتاده را کشف کند و در پی برطرف کردن و جبرن آن بر بیاید. تِم سفر در زمان که باید گفت تبدیل به یکی از تم‌های پرمخاطب شده روشن نیست از ادبیات پایش به سینما باز شده یا تاثیر سینما بر جهان نویسندگان و ادبیات‌چی‌ها است. هرچه هست این مضمون تا اینجا جواب داده و توانسته مخاطبان را راضی نگه دارد و آن‌ها را پای کار بیاورد.

جیلیان مک‌آلیستر در داستانش که درونمایه معمایی هم دارد سعی کرده خواننده را در کنار شخصیت اصلی داستانش قرار دهد و او را گام به گام برای کشف واقعیت همراه کند. رمانی معمایی که چیزی از خواننده پنهان نیست مگر آن چیزی که شخصیت هم از آن بی‌خبر است و قدم به قدم برای یافتن سرنخ‌هایی از واقعیت پیش می‌رود. نویسنده در این اثر خواننده را با مخفی‌کاری گروگان نگرفته بلکه در همان صفحات ابتدایی همه‌چیز را گفته و او را در سفر شخصیت برای یافتن واقعیت همراه کرده است. این نکته برگ برنده اثر مک‌‌آلیستر ـ زمان اشتباه، مکان اشتباه ـ است که در دل یک طرح معمایی همه‌چیز را به شکلی کنار هم قرار داده تا هم خواننده را راضی کند هم سر و شکل معمایی که طرح کرده درست باشد. از طرف نویسنده برای اینکه خواننده را پای داستانش نگه دارد تعلیق و هیجان بیهوده به داستانش تزریق نکرده و تعادل را در تمام اثر برقرار کرده است.

شخصیت اصلی با فرو رفتن در گذشته حقایقی برایش آشکار می‌شود که در زمان وقوع آن‌ها بی‌تفاوت از کنارشان رد شده بود. این حقیقتی است که ما اغلب از کنار اتفاقات اطرافمان بی‌توجه گذر می‌کنیم در حالی که گاهی یک لبخند ساده می‌تواند شرایط را طور دیگری رقم بزند. همه ما در هر نقشی که داریم متوجه نیستیم که چگونه گاهی با غرق شدن در برخی امور مانند کار و مشغله‌های از این دست برای کسب چیزی مثل پول، گاهی سرمایه‌های عظیمی را از دست می‌دهیم که وقتی از دست بروند تازه متوجه اهمیتشان می‌شویم.

شاید زمان اشتباه، مکان اشتباه را بتوان اثری روانشناختی یا هر عبارت دیگری نامید ولی آنچه در این اثر در سایه این تعابیر ممکن است فراموش شود، اهمیت زندگی است. اهمیت فرصت‌هایی که در ازای یک مشت دلار (تازه اگر دلار باشد و ریال نباشد) از دست می‌دهیم و دیگر بازگشتی در کارشان نیست. به هر حال همه مانند جنیفر این فرصت را ندارند که به گذشته بازگردند تا ریشه مشکل را پیدا کنند و در صدد جبران آن بر آیند.

این رمان که دو ترجمه از آن در بازار کتاب وجود دارد (این متن بر اساس ترجمه نشر نون نوشته شده است) از چند جهت برای خواننده می‌تواند اهمیت داشته باشد. آن‌ها که دنبال درونمایه معمایی و کشف حقیقت می‌گردند بی‌شک این رمان می‌تواند آن‌ها را راضی کند. آن که برای سرگرم شدن کتاب می‌خوانند هم از زمان اشتباه، مکان اشتباه، لذت می‌برند و انتخاب اشتباهی برای آن‌ها نیست. دسته سوم کسانی‌اند که در پی یافتن پیام و منظوری در راستای عمق بخشیدن به زندگی خود می‌گردند. به همین خاطر این رمان می‌تواند برای این دسته نیز می‌تواند حاوی معانی مهمی باشد که معمولا ساده از کنارشان گذر می‌کنیم.

زمان اشتباه، مکان اشتباه، ترکیبی است جذاب و دلنشین که ترجمه روان و خوب آن می‌تواند لحظاتی ما را به فکر فرو ببرد و هیجان به رگ‌هایمان تزریق کند.

 

عنوان: زمان اشتباه، مکان اشتباه/ پدیدآور: جیلیان مک‌آلیستر؛ مترجم: روناک احمدی آهنگر/ انتشارات: نون/ تعداد صفحات: 368/ نوبت چاپ: هفتم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید