مجله الکترونیک
روایتی از رفاقت و شهر و شبنشینی
نورهای شهر مانند نقاشیهای اکسپرسیونیستی شد و فکر کردم چطور میشود توصیف کرد که نورها شبیه نقاشیهای اکسپرسونیستی شده بدون آنکه بگویی نورها شبیه نقاشیهای اکپرسیونیستی شده؟
سمت روشن قلم پیرمرد ژاپنی
فصل اول این کتاب قطعا یک شاهکار است. موضوعی که موراکامی بر آن دست گذاشته درّ نایابی است که کشفش از تنها یک نویسنده کهنهکارِ پرکار برمیآید. این جمله از نویسندگان بسیاری شنیده شده که همه میتوانند یکی دو کتاب بنویسند، نویسندگی تازه از آغاز کتاب سوم شروع میشود. موراکامی با بیان نکتهای باریکتر از […]
خرمشهر آزاد شد ـ 9
راوی در «چراغهای روشن شهر» ساختار را میشکند و از این درد مشترک حرف میزند. یک هدف مشترک در این اثر فرد و جامعه در کنش با یکدیگرند و همین طور میتواند از اثر فرد و کنش و تاثیر قدرتمند بر یک جریان و یک گروه، حرف بزند. در «چراغهای روشن شهر»، گاهی مسیر «از […]
نمودار سختی کار فرهنگی برای انقلاب به روایت «مادر برام قصه بگو»
کتاب را باید در دسته کتب تاریخ شفاهی موضوعمحور قرار داد. از این حیث این کتاب یک گام از سایر کتابهای تاریخ شفاهی جلوتر است. زیرا اغلب کتابهای این دسته فردمحور روایت میشوند و کمتر پیش میآید به یک موضوع یا یک مکان یا اثری هنری بپردازند. پس باید کتاب «مادر برام قصه بگو» را […]
روایتی از دهه سیاه الجزایر
احلام مستغانمی در نقاب یک رمان عاشقانه، از دهه سیاه الجزایر مینویسد. او که شعر هم میسراید درباره انگیزه نوشتن رمانش چنین میگوید: «وقتی معشوقت را از دست میدهی شعر میگویی و زمانی که وطنت را از دست میدهی، به سراغ نوشتن رمان میروی.» «مشکی برازنده توست»، ماجرای خواننده بیست و هفت ساله الجزایری به […]
مروری تحلیلی بر «قمارباز» پیامبر روس
«قمارباز» هیچگاه نمیتواند به یک نقد سادهباورانه علیه فعل قماربازی فروکاسته شود بلکه این اثر انتقادی است به تمام زندگی بشر. در این کتاب بارها به کلمه «چرخ» برخورد میکنیم با این تفاوت که گاهی مراد از چرخ، چرخ بازی رولت است و گاهی چرخ زندگی. اتفاقات کتاب در یک شهر خیالی اتفاق میافتد. شهری […]
«عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست» سبک زندگی است
«راه دوام آوردن در سوگ اين است كه به درد اجازه ظهور بدهيم و تلاش نكنيم آن را سركوب كنيم يا به سرعت از ميانش بگذريم. به جای از بين بردن درد میتوانيم طوری روی آن مرهم بگذاريم كه انگار سالم و طبيعی است، به صداقت و مراقبت مهربانانه، دلسوزانه و ساده ما نياز دارد. […]
ماجرای زیرساختهای فسادزا در «روز داوری»
ژانر معمایی نوعی سبک جدید است که در سالهای رنسانس در انگلیس رواج یافت. دورانی که با ظهور سوادآموزی همزمان بوده است. با بالاتر رفتن سطح سواد مردم، استقلال در تفکر و اندیشه افراد بیشتر شد و احترام به ذات و ماهیت بشر باعث شد که توانایی و قدرت افراد در حل مسائل، بیشتر مورد […]
مسئله اصلی گلشیری در «شازده احتجاب» چیست؟
یک ـ وجوه فرمی شازده احتجاب رمان با جملاتی نسبتاً ساده شروع میشود: «شازده احتجاب توی همان صندلی راحتیاش فرورفته بود و پیشانی داغش را روی دو ستون دستش گذاشته بود و سرفه میکرد.» (ص ۷) همانطور که میبینیم تکتک کلمات این جمله در ساخت فرم یا محتوای رمان بهخوبی کارکرد دارند. برای مثال میبینیم […]
روایتی از مردی که مثل دیگران فکر نکرد
کتاب با تبعید شدن ملاصدرا شروع میشود و خواننده او را میان کویر و در راهِ رفتن به سوی تبعیدگاه مییابد. تبعیدی که به خاطر ایستادن مقابل حرف زور و سرنسپردن به ظلم ظالمان یا متفاوت فکر کردن و متفاوت حرف زدن، تا الان دامن خیلی از بزرگان تاریخ را گرفته است. از این تبعیدها […]
گره خوردگی «آخرین انار دنیا» با واقعیت
«آخرین انار دنیا» قصه رنج است، قصه گداختن انسان است، قصه نابودیست. و در آخر، قصه انسان در مواجهه با قدرت است. قصهای که با لطافتی شیرین روایت میشود اما در هر برگش از زخمی بر انسان حرف میزند. با توصیف انتظار و بیابان و رمل آغاز میشود و به حقیقتی بیرحم و دهشتناک میرسد. […]
نامههایی از تمام ایران
در چندین نامه که در سالهای مختلف جنگ نوشته شده، کودکان و نوجوانان از امام تقاضای عاجزانه داشتهاند که فرمان مستقیم برای حضور در جبهه را برایشان صادر کند تا بلکه به این وسیله بتوانند از سد خانواده و نیروهای نظامی کشور که سختگیرانه مانع اعزام کودکان و نوجوانان به مناطق جنگی میشوند، عبور کرده […]
مقدمه این کتاب را با دقت بخوانید
داستان «شمسیه لندنیه» از همان مقدمه کتاب شروع میشود، این از رندی و هوشمندی نویسنده است که مقدمه را به بخشی جذاب و خواندنی از خود داستان تبدیل کرده است، هرچند به جد توصیه میشود مقدمه کتابها حتما خوانده شوند، توصیه به خواندن این یک مورد خیلی جدیتر است. سیدعلی میرفتاح داستان را از زبان […]
داستانهایی زیر آتش داغ آبادان
میخواهم در ادامه با هم نگاهی گذرا بیندازیم به برخی از داستانهای این کتاب. داستان اول کتاب «دقیقه هشتاد و یک» قصه خانواده نسبتا خوشبختیست که به یکباره از هم فروپاشیده میشود. جمله ابتدایی داستان را بخوانیم: «زندگی خانوادگی ما ساعت هفت و سی و پنج دقیقه بعد از ظهر روز هشت ژوئن 1990 یعنی […]
خرمشهر آزاد شد ـ 7
نمیدانم جدای از احترام و ارج و قربی که شهدا بین ما دارند، آیا رزمندگان این دفاع هشت ساله نیز برایمان همان قدر آشنا و قابل احتراماند؟ آیا آنها را که خود حافظه شگفتانگیز تاریخ و بخش مهمی از سرنوشت کشورمان هستند را میشناسیم؟ محمدعلی نورانی خودش به تنهایی گنجینه زندهایست از روز اول جنگ […]
خرمشهر آزاد شد ـ 6
همین بود. آنها مسخرهاش میکردند. انگار با دو زبان جدا حرف بزنند. مثلا اگر سر صبحانه نگاهی به پنیر دانمارکیِ پسند بقیه میانداخت و میگفت: «باز از این آشغالا خریدین! پنیر باید تبریز باشه! جوندار و اصیل! حتی زمان جنگم به ما از این آشغالا نمیدادن!» دخترش پشت چشمی نازک میکرد: «بابا آخه تو چه […]
جانمایه «ویولونزن روی پل» رنج است
مهمترین ویژگی در «ویولونزن روی پل» همین است که نویسنده قصد ندارد خود را قضاوت کند. به نظر میرسد راوی داستان، در قدم نخست نوشتن قصه، اول سنگهایش را با خودش واکنده و به تعادل رسیده است زیرا قلم خود را آزاد میگذارد تا نگفتهای باقی نماند. به نظر من همین نکته نقطه عطف روایت […]