مجله الکترونیک
مروری بر یک کتاب و اینکه چرا زندگینامه مینویسیم؟
خواندن زندگینامهها جذاب است اما وقتی که حرف جدیدی برای گفتن داشته باشند. وقتی زندگینامه یک شخصیت علمی را میخوانیم که به واسطه شغلش، تجربیات تازهای به دست آورده (دکتر قریب)، یا وقتی زندگینامه یک مبارز را میخوانیم که بر کلیشههای دنیای عادی غلبه کرده (زندگینامه خانم مرضیه دباغ) یا وقتی زندگینامه داستانی یک مرجع […]
«النا» و تلفیق بین مصطفی عقاد و فرجالله سلحشور
برای شکل گرفتن یک داستان خوب، باید دو نیرو که همان نیروهای خیر و شر باشند، در تضاد جدی قرار بگیرند. نویسنده کتاب یعنی آقای رضا وحید هم این نکته را به خوبی در داستان به کار گرفته است. تقریبا به ازای هر شخصیت در داستان، شاهد یک رابطه با تضادِ داستانساز هستیم! این موضوع […]
روضه داستانی به روایت «فراموشان»
روایت اول از زبان یکی از وزرا و نزدیکان والی مدینه است. قاصدی خبر مرگ معاویه را رسانده و از جانب یزید پیغام آورده که باید از حسین بن علی بیعت بگیری. روایت دوم، از زبان همسر زهیر بن قین است که خودش همسرش را راهی مسیر شهادت برای اهل بیت میکند. روایتهای دیگر هم […]
«مهاجر سرزمین آفتاب» روایت ارادههاست
تمام تصاویر بعد از خانم کونیکو یا سباخانم، توی تهران است و شاید نقطه عطف داستان همینجا باشد. مگر چندتا دختر ژاپنی داریم که هزاران کیلومتر دورتر از وطنش، در یک کشور آسیایی دیگر زندگی کند و حتی نتواند فارسی را درست صبحت کند و زبان مشترکش با همسرش، انگلیسی باشد؟ تا اواسط کتاب، منتظر […]
خرمشهر آزاد شد ـ 4
برخلاف شخصیتهای اصلی خوب و رو به رشد داستان، شخصیتهای فرعی رمان «ایرانشهر» به غایت کلیشهای و تکراریاند. البته این نکته هم مهم است که خرده پیرنگها و شخصیتهای فرعی که بیشتر شبیه تیپ هستند، به پردازش شخصیتهای اصلی داستان و مواجهه مخاطب با آنها کمک کردند. اما این تیپهای کمی لوس(!) بعد از جلد […]
«جواهر مصری» تجربه مصر عهد باستان را برایتان زنده میکند
نویسنده در داستان، یک شخصیت بیاطلاع (به اسم پونتی) قرار داده تا شخصیت اصلی یعنی آسیه، بتواند داستان را برایش روایت کند. این روش، راه حل نسبتا خوبی برای پیش بردن داستانهای تاریخی است؛ به شرطی که دیالوگها، در همان مسیر داستانی بودن متن باقی بمانند و شبیه بیانیههای طولانی و تک گوییها نباشند. در […]