مجله الکترونیک
«چپ دستها» بوی زُهم خون میدهد
کتاب را میبندی. با صدای بلند میگویی، نویسندهای که بلد است اینقدر خوب بنویسد، اینطور توصیف کند که «یونس یکی از زندانیها را با دستبند به خودش بکسل کرده»، چرا برای نوشتن رمان مشتش را نصفهنیمه باز کرده؟ چرا هر چه توی چنته داشته بیرون نریخته است؟ چرا فصل اولش را طوری ننوشته که خواننده […]