کامو همواره (در آثارش) مجال بروز آزادی و نمایش گسترش آن را فراهم میکند. او خوانندگان آثار خویش را چنان با آزادی مواجه میکند که از خیره شدن به آن، دچار درد و حتی سرگیجه بشوند. آزادی برای او همه چیز است، حتی خود حقیقت است. کسی که آثار وی را بخواند، بسیار محتمل است که از نگاه سادهلوحانه رسانهای به آزادی دست بشوید، به درکی عمیقتر از آزادی برسد. به خصوص در باب «رابطه آزادی و مبارزه»، او یکی از بهترین کتابها را نوشته که مخاطب را کامل از جهان لیبرالی یا مارکسیستی جدا میکند. با «طاعون» کامو، یک خواننده معمولی هم میفهمد که چطور آزادی نیازمند مبارزه است و بدون آن، اثری از انسان باقی نخواهد ماند که بخواهد آزاد باشد یا نباشد.
هر آنچه تقدیری را علیه انسان به او تحمیل میکند، در طاعون نفی میشود. کامو نه به کلیسا محدود میماند نه سرمایهداری، چون با چیزی فراتر از اینها سر و کار دارد. چیزی خارج از اختیار انسان، که ساختهپرداخته او نیست، بلکه از جایی دیگر آمده است، از جایی که دست انسان به آن نمیرسد. انسانها مواجهه با طاعون را انتخاب نمیکنند. اگر به اختیار خودشان بود که نزدیکش هم نمیشدند، اما طاعون هست و سراغ انسان میآید. انسانها پرتاب شدهاند در جایی محصور که سرنوشتشان به گونهای خارج از کنترل تعیین میشود. در چنین جهانی، آزادی چه معنایی خواهد داشت؟ انسان هیچ انتخابی ندارد جز این که تسلیم شود، یا مبارزه کند. بنابراین «آزادی» چیزی جز مبارزه نیست، و کسی که این حقیقت را درک نکند، از نظر کامو هیچ بهرهای از فهم حقیقت نبرده است. آن چیزی که انسان آزادی میپندارد، بندهای اسارت انسان است به تعلقات مختلف. برای همین است که از نظر کامو، اکثر افراد آزاد نیستند ولی توهم آزادی دارند. آزاد هم نخواهند شد. تنها کسی که تا سرحد جنون با تقدیر نابودگرش مبارزه کند، آزاد خواهد بود یا (به تعبیر دقیقتر) در مسیر رسیدن به آزادی گام خواهد برداشت. رسیدن به آزادی نوعی شانس یا تصادف موافق هم میخواهد تا مبارزه را به نقطه کنارزننده نیروی فراانسانی برساند، تا آزادی ممکن شود. در آن صورت، مبارزه عین آزادی است. اگر هم که تصادف موافقی پیش نیامد و انسان مرد، حداقل در راه آزادی مرده است. بنابراین آزادی چیزی جز پذیرش مسئولیت انسان بودن نیست. مابقی حرفهای بی ربط است که تنها برای ایجاد مفر در برابر مسئولیتپذیری درست شدهاند.
با این همه توضیح، ما هنوز به شروع رمان طاعون هم نرسیدهایم. انسانِ در برابر خدا، (لااقل در غرب) قصهای کهن دارد، اما هیچکدام از آثار قدیم نمایش آزادی محسوب نمیشدند و فلسفههای کهن، دائرمدار آزادی فهم نمیشد. اگر مبارزه چیزی قدیمی در مغربزمین است، پس چه عنصری در «طاعون» کامو هست که آن را به کتابِ آزادی تبدیل میکند؟ پاسخ این است: «پایان مبارزه». تا پیش از دنیای جدید، در غرب کهن، پایان مبارزه انسان با تقدیر به صورت قطعی معلوم بود؛ شکست انسان. حالا چه انسان این شکست را میپذیرفت چه نمیپذیرفت، سرنوشت او تغییر نمیکرد. اما در دوره جدید، پایان این مبارزه دگرگون شده است. مگر پایان مبارزه انسان با سرنوشت همیشه به نفع انسان تمام میشود؟ پاسخ منفی است. اما تفاوت اصلی در آنجاست که دیگر مانند قدیم نمیتوان پایان این مبارزه را از ابتدا پیشبینی کرد، چون حتمی نیست. آنچه که امروزه جدید است، «امکان پیروزی انسان» است که همان آزادی است. اینجا وسط بحث محتوایی از آزادی، اهمیت فرم روایی رمان مشخص میشود. آیا این تجدد (که در پایان خودش را به صورت امکان پیروزی انسان نشان میدهد) در روایت داستان طاعون هم دیده میشود؟ اگر قرار است تجدد در پایان حضور داشته باشد، بالطبع باید در آغاز و میانه هم دیده شود تا بتوان گفت که در سراسر پیرنگ کار جاری است.
نشانههای حضور تجدد در بدنه رمان قابل ردیابی است. برای نشان دادن این هماهنگی، میتوان به شروع داستان ارجاع داد. اهمیت همخوانی شروع و پایان برای فهم پیرنگ بر کسی پوشیده نیست. ابتدای رمان، کامو درباره شهر اران صحبت میکند. توصیفات کامو از اران، یک شهر کاملاً جدید را پیش چشمان خواننده قرار میدهد، بدونِ هیج زائدهای از سنت یا طبیعت. تا زمان زیادی از شروع رمان مخاطب چندان متوجه نمیشود که چرا این داستان باید در چنان شهری روایت شود. بسیاری از شهرهای بزرگ اروپا آنچنان که نویسنده توصیف میکند نیستند. پس چرا اران چنین است؟ چرا این قدر برساخته است؟ نه خبری از طبیعت هست، نه بومیهای غیرمدرن، نه تکههایی از شهر که حسابنشده ساخته شده باشند، همه چیز یکدست مدرن است. جالب است که نویسنده شهروندان این شهر را هم مانند خود شهر، یکدست مینمایاند. مردمی که آیندهشان همچون گذشته کاملاً قابل پیشبینی است، خالص متجددند. همه اینها یعنی که اران تحت کنترل است، یعنی با ما پدیدهای کاملا مدرن مواجه هستیم. همه اینها یعنی که «طاعون» کامو درباره تجدد است.
تارو یکی از شخصیتهای اصلی داستان، در یک سوم پایانی رمان، در صحنه گفتوگو با ریو پزشک شهر، شرح طاعونزدگی را از پدرش شروع میکند، یعنی سالهای سال قبل از زمانِ روایت داستان. تذکری است دوباره به مخاطب که طاعون چیزی است فراتر از انسان که همیشه هست، مال امروز و دیروز نیست. طاعون زنده است به خاطر انقیاد انسانها در برابر هر چیز فراتری. در صحنه نمایش مرگ بچه قاضی، که نوعی بازآفرینی مدرن تصلیب مسیح نیز میتواند باشد، رنج و سعادت با صورتی بازتابیده از روزگاران کهن، در برابر هم قرار میگیرند تا تبار مبارزه انسان مدرن مشخص شود. در این صحنه که به نوعی جنگ کامل انسان و دین است، یک بار دیگر مهر باطلی بر همه انگارههای کهن زده میشود تا پیشینه مبارزه مشخص گردد. مرگ کودک، نمایش شکست ایده کهن انسان دینباور در برابر امر فراانسانی است. چیزی از جنس تذکر است برای انسان مدرن، تا مبادا به جز خود مبارزه، به چیز دیگری دل ببندد. یک صحنه مجزا از نیروی همیشگی کل داستان قرار داده شده تا گذشته در خاطر انسان حک شود. تصویر کاملِ انقیاد و بیچارگی انسان است. برخلاف آن، چیزی که امروزه جدید است، امکان پیروزی است. «جدید» بودن این طاعونِ خاص داستان کامو، بدین معنی است که داستان این بار با طاعونزدگیهای گذشته فرق میکند. پایانِ مبارزه انسان با سرنوشت مشخص نیست و برخلاف همیشه تاریخ، ممکن است انسانها پیروز شوند. (نویسنده مثالی از طاعون بزرگی در ایرانِ گذشتههای دور میآورد که همه تسلیم طاعون شدند و مردند). اما طاعون در شهر اران جدید است و مانند قبل نیست، چون اران مدرن است. حتی در خود داستان گفته میشود که این طاعون از نظر زیستی نیز کمی با انواع شناختهشده تفاوت دارد، انگار که همین نقطه کوچک، در عین ناشناخته گذاشتن طاعون جدید، آن را شکستپذیر هم میکند. انسانهای شهر مدرن اران با تقدیر طاعونی مبارزه میکنند؛ به امید پیروزی، یعنی برای آزادی، و آن را تنها وظیفهشان در زندگی میدانند. میشود پرسید آیا شکل طاعون هم عوض میشود؟ بله. «جدید» بودن طاعون امروز، خودش را در سرمایه نشان میدهد. انسان جدید با صورت کلیسایی طاعون مبارزه کرد و شکستش داد، حالا باید با صورت سرمایهدارانه و بوروکراتیک طاعون مبارزه کند، باز هم به امید پیروزی و برای آزادی. از نظر کامو این مبارزه تنها وظیفه انسان آزاد است. کامو در طاعون، به کل لیبرالیسم و مارکسیسم یکجا میخندد.
عنوان: طاعون/ پدیدآور: آلبر کامو؛ مترجم: رضا سیدحسینی/ انتشارات: نیلوفر/ تعداد صفحات: 341/ نوبت چاپ: نوزدهم.
انتهای پیام/