مروری بر روایتی مستند درباره اصحاب سیدالشهدا(ع)

بینایی باید…

05 شهریور 1401

من از یاران امام جز بنی‌هاشم و زهیر و حبیب و وهب کسی را نمی‌شناختم. نام یکی دو نفر دیگر هم از لابه‌لای روضه‌ها به این لیست ذهنی‌ام اضافه شده بود. غلام امام و مسلم بن عوسجه. حر برای من مظهر گذشت از نفس بود. دست شستن از دنیا! اما همیشه گوشه ذهنم یک سئوال جا خوش کرده بود. می‌خواستم بدانم امام را چه کسانی یاری کردند؟ چه کسانی در جواب فریاد استغاثه امام لبیک گفتند و همراهش شدند. دوست داشتم بدانم آن‌هایی که شب عاشورا در جواب بیعت برداشتن امام «فقبح الله‌العیش بعدک» گفتند، هما‌ها که تا لحظه آخر از پسر فاطمه دست نکشیدند که بودند؟ کسانی که پیرشان، حبیب بود و وهب تازه دامادشان. کسانی که حر از بینشان پر آوازه شده بود.

کتاب «بینایی» گمشده من بود، چرا که نه ­می­‌توانستم نه حوصله‌اش را داشتم که بروم و از بین مقاتل و کتب تاریخی اسم و رسم و پیشینه بکشم بیرون. بیشتر آنچه من دوست داشتم بدانم جمع شده بود توی همین کتاب 143 صفحه‌ای!

بعد از خواندن این کتاب، خیلی از تصوراتم تغییر کرد. فهمیدم نه حبیب تنها پیر اصحاب امام بوده نه حر تنها دست شسته از مقام و دنیا! گرچه در جایی خواندم در مورد کتاب گفته بودند: «از یاران امام حرف چندانی در کتب تاریخی و رجال نیست». انگار که در مسلک آنها فدا شدن و گمنامی طریقه‌ای عاشقانه است. که البته با نظر به این محدودیت منابع، اشکال اساسی کتاب «بینایی»، برای من حل می‌شود چرا که از نظر من مستندات در مورد برخی از افراد و اصحاب در این کتاب بیش از حد کم است.

اگر تمایل دارید یک کتاب کاملا متفاوت از عاشورا بخوانید بینایی می‌تواند همراه خوبی باشد. وجه تفاوت آن هم در نظر من این است که نویسنده این‌بار از جانب امام (علیه‌السلام) یا بنی‌هاشم به اتفاقات کربلا نپرداخته. بلکه کتاب روایتی است مستند از همراهان امام در سفر الی‌الله؛ همراهانی که شاید اسامی برخی‌هایشان را نشنیده‌ایم و در موردشان هیچ نمی‌دانیم.

امین بابازاده در این کتاب، به معرفی نام و نشان و نسب هر کدام از این یاران شریف پرداخته است. کتاب در چهار بخش «تا روز نهم»، «روزنهم»، «روز دهم» و «ظهر روز دهم»، احوالات هر کدام از یاران حسین (علیه‌السلام) را تا شهادت، تا آنجا که کتب تاریخی مجالش را داده‌اند، ثبت کرده است. تا جایی که: «و از اصحاب با وفای حسین جز بنی‌هاشم، کسی باقی نماند…».

هر کدام از بخش‌های کتاب جریان پیوستن اصحاب را به قیام امام، به طور جداگانه مشخص کرده است و همین یک جمع‌بندی زمانی از تاریخ عاشورا در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند. بینایی زبان و بیان ساده‌ای دارد. البته که از نظر من نقطه ضعف کتاب بیشتر در همین زبان است. زبانی که علیرغم سادگی و روان بودن، کمتر روایی است. فکر می‌کنم زبانی روایی می‌تواند مورد پسند مخاطبین بیشتری قرار بگیرد یا مخاطب را بیشتر با خود همراه کند و در نتیجه تاثیری عمیق‌تر بر خواننده بگذارد.

یکی از نقاط قوت متن از نظر من داشتن قسمت «بیان» است. چیزی شبیه پی­‌نوشت که نویسنده در آن تحلیل خودش را بیان می‌کند یا مطلبی می‌افزاید که قطعا به کامل کردن مطالب دیگر کتاب کمک می‌کند. قسمتی که بیش از هر جای کتاب مخاطب را وادار به تفکر می‌کند: «بیان: فراموشی غدیر ابتدای کربلاست! سال 35 قمری و زمانی که امیرالمومنین در کوفه زندگی می‌کردند مردم بر سر غدیر و برتری دادن علی بر دیگران توسط پیامبر اشکال کردند تا جایی که بر خلافت امام شبهه آوردند و امام در منطقه رحبه در کوفه مجلسی بنا نهاد و آنها که غدیر را دیده و حدیث پیامبر را شنیده بودند به شهادت قسم داد و یارانی چند بر آن شهادت دادند. از آنجاست که گفته‌اند فراموشی غدیر ابتدای کربلا است. اکنون سال 61 هجری است و از نسل غدیر جز معدودی باقی نمانده‌اند. حسین را هم اگر بشناسند به فرزند پیامبر بودن می‌شناسند نه به سبب اکمال دین و اتمام نعمت! اگر امروز از کوفه بد می‌گویند به خاطر فراموشی غدیر است و لاغیر؛ و گرنه اغلب اصحاب حسین از کوفه‌اند.»

بینایی راهی است برای شناختن آنها که نور امامت را دریافتند و در واقع یادآوری اینکه همراه حسین بودن نه نسب می‌خواهد، نه جنگاوری و…. همراهی حسین ضمیر پاک می‌خواهد و چشمانی بینا که نور این کشتی نجات را ببیند.

 

عنوان: بینایی؛ با والاترین اصحاب تاریخ تا عاشورا/ پدیدآور: امین بابازاده/ انتشارات: شهید کاظمی/ تعداد صفحات: 144/ نوبت چاپ: اول.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید