من رمان گاف را یک اثر چند وجهی میدانم که از هر سو سعی کرده است دایره نگاه خود را وسعت بدهد و در میزانسنهای مختلف حرف برای گفتن داشته باشد. چه درباره فرم اثر که مختصری به آن اشاره کردم و چه درباره ماهیت و مضمون اثر.
یکی از نکتههایی که در این رمان به چشم میخورد، واژگان شناور در فرهنگ جامعه میان اقشار مختلف است اگرچه نویسنده در این اثر تبحر و تسلط خود را در خلق تعابیر در فرهنگ گفتوگوی طبقات فکری مختلف نشان میدهد. نویسنده مشاهده دقیقی از ادبیات مختلف مورد استفاده در بین مردم دارد و برای هر شخصیتی که خلق کرده است، زبان مناسبی به کار میبرد. به همین دلیل ما با تعابیر تکراری مواجه نیستیم و با زبان روایی ارتباط موثرتری برقرار میکنیم.
نکته دیگری که وجود دارد، راوی صرف نظر از جنسیتش یک شخصیت تاثیرگذار است، هم فردیت دارد و هم اجتماعی است و در جامعه زنده و پویا نفس میکشد. شخصیت اصلی یک زن است.
بارزترین خصوصیتی که از گاف میتوان انتظار داشت، نگاه زنانه و داستان زنانه است. میخواهم اینجا، مقصودم از نگاه زنانه و در کل رمان زنانه را تبیین کنم. زیرا رمان فارسی در مرحلهای قرار دارد که «زن» را بیش از قبل مد نظر دارد. راحت بگویم رمان زنانه مد شده است. که البته فارغ از دیدگاههای مختلف اجتماعی به این اصل مهم، خود اتفاق، رویکرد مبارک و میمونیست.
شاید در مواجهه با سه حالت بتوان به یک داستان، داستان زنانه گفت. اول داستانی است که یک خانم و یک زن آن را به رشته تحریر درآورد. نویسنده زن باشد. در این طیف داستانها ناخودآگاه حس زنانه در داستان ساری و جاری میشود که همان طور که گفتم فارغ از پیرنگ، یک امر ناخودآگاه و تا حدودی ناگزیر است.
دوم داستانی است که در مورد شخصیت زن نوشته میشود و شخصیتهای بارز در آن قصه زنان هستند و سوم داستانهایی است که در مورد مسائل خاص زنان نوشته میشود. مسائلی که مردان درک یا تجربهای از آن ندارند. مثل بارداری و زایمان یا قاعدگی و امثالهم. اگر با این سه منظر به رمان گاف برگردیم سوالم این است که آیا نویسنده توانسته است، داستان زنانه بنویسد؟
یعنی اگر راوی داستان و شخصیت اصلی را برداریم و به جایش یک شخصیت مرد بگذاریم آیا اتفاق خاصی در پیرنگ میافتد؟ به نظر من جز در مسائل ظاهری، داستان آنچنان بهم نمیریزد. علیرغم این که گاف را یک زن نوشته ما در داستان زیست زنانه پررنگی نمیبینیم. راوی یک شخصیت خنثی دارد. پیچیدگی ذهنی زنانه اگرچه وجود دارد اما در شخصیتپردازی داستان کمرنگ است.
پرداختن به چهره تاریک شهر پیش از رمان گاف، جریان گرفته بود. هم با چند فیلم سینمایی مطرح نظیر «ابد و یک روز» یا «مغزهای کوچک زنگ زده» و هم در آثار داستانی مثل «برج سکوت» و چند قصه دیگر. گاف هم در همین جریان است. لوکیشن زندهای که اگر چه همیشه جریان داشت و دارد اما به تازگی دستمایه ساخت درام شده است. اما میخواهم بگویم، گاف در همین جریان است اما کلیشهها را شکسته و در جریان گفتن حرف تازه افتاده است.
این اثر صاحب دغدغه انسانیست. سارا گریانلو طنز و مفهوم آن را خوب در قالب رمانش نشان میدهد. ما در گاف میتوانیم تلخند را حس کنیم و تفکر انتقادی نهفته در پس داستان را ببینیم. به همین دلیل بستر گفتمان درباره آن باز است. در رمان گاف علاوه بر داستان به اهمیت کوششهای فردی و اجتماعی درباره مفهوم احسان و نیکی به دیگران پرداخته میشود و به خوبی ارتباط دوسویه میان فرد نیازمند و فرد کمکرسان و تاثیر مشترک این دو بر یکدیگر، تصویر میشود.
عنوان: گاف/ پدیدآور: سارا گریانلو/ انتشارات: صاد/ تعداد صفحات: ۲۱۸/ نوبت چاپ: اول.