معمولی بودن بد است؟
دیوارهای کوتاه، سقفهای ترک خورده
زن داستان ما همچنان که از معمولی بودن میگریزد، هنوز درگیر واگویههای ذهنی معمول است؛ و مگر میشود در یک دنیای معمولی و با اطرافیان معمولی زندگی بکنی و افکار معمول به سراغت نیاید؟
اختلاف طبقاتی و تبعاتش به روایت «گاف»
معمولی بودن کلافهتان کرده؟
«گاف» داستانی است که از فقر حرف میزند. مسئله اعتیاد را مطرح میکند و به خوبی اختلاف طبقاتی در یک جامعه را به نمایش میگذارد.
شخصیت اصلی «گاف» زن است
تاریکیهای روشن یک شهر
پرداختن به چهره تاریک شهر پیش از گاف، جریان گرفته بود، اما میخواهم بگویم، گاف در همین جریان نوشتن از سویه تاریک شهر است اما کلیشهها را شکسته و در جریان گفتن حرف تازه افتاده است.
آغازی خوب با پایانی روشن
کتاب بشارت
گاف رمانی پاکیزه، شریف و محترم است. رمانی که قطعا نوید حضور بانویی اهل اندیشه و مانوس با کلمه را به ادبیات ایران میدهد.
نویسنده «گاف» کار سختی انجام داده است
روایتی از تلاشهای یک زن
بدون تعارف باید بگوییم که نوشتن اثری اجتماعی در باب پدیده فقر و شکاف طبقاتی بیآنکه نویسنده حتی به مرز شعارزدگی نزدیک شود؛ کار آسانی نیست، اما این اتفاق در «گاف» رخ میدهد.
«گاف» و چیزهایی که هست
متعهد، امیدوار، زنانه و چیزهای دیگر
گاف نه به معنای مصطلحِ آن، که در واقع اشاره نکتهسنجانهای دارد به فاصله میانِ لایههای جامعه. فاصلهای که به قدری زیاد میشود تا آدمهای جامعه همدیگر را نبینند و رسانشی بینشان برقرار نباشد.