ریچارد فورد در «آتش‌بازی» راوی شکست‌خوردگان است

طعم تلخ درماندگی

20 آذر 1400

«مهترین ارکان زندگی آدم گاه در یک چشم به‌هم زدن زیر و رو می‌شود، طوری که آدم حتی مهم‌ترین آنها و پیوندشان با یکدیگر را ازیاد می‌برد و در می‌یابد همه چیز تصادف محض است؛ آنچه رخ داده، آنچه رخ می‌دهد و آنچه در آینده رخ خواهد داد. من دیگر سال تولد پدرم را درست به یاد ندارم و حتی یادم نیست آخرین بار کی او را دیدم و اینکه آن موقع چند سالش بود. آدم در جوانی خیال می‌کند این جور چیزها فراموش ناشدنی‌اند و در ژرفای زندگی اش جای دارند. اما وقتی جوانی رفته‌رفته سپری می‌شود، این چیزها هم آرام‌آرام از دست آدم می‌گریزند و ناپدید می‌شوند.»

همین جملات از مجموعه داستان «راك اسپرينگز» که در ایران با عنوان «آتش بازی» ترجمه شده است می‌تواند دریچه‌ای باشد به جهانِ جمله‌ها و عبارات‌های خوش ريتم و لحن اما تلخ ریچارد فورد.

نویسنده‌ای که با زبانی عريان و گزنده از واقعيت‌های تلخ زندگی خانواده‌های جامعه آمریکایی می‌گوید و می‌توان گاه این تلخی را به زندگی سایر انسان‌ها در نقاط دیگر جهان هم تعمیم داد.

ریچارد فورد متولد فوریه‌ ۱۹۴۴، در می‌سی‌سی‌پی آمریکاست. نویسنده‌ای که در کنار نویسندگانی مثل ریموند کارور، جان آپدایک و توبیاس وولف با دست گذاشتن روی زندگی آدم‌های طبقه‌ متوسط آمریکایی، تلخ‌کامی‌ها و شکست‌های زندگی آدم‌های معمولی را در داستان‌هایش به تصویر کشیده است.

فورد نویسنده شناخته شده‌ای است که طی این سال‌ها جوایز ادبی معتبری مثل پولیتزر 1995، جایزه قلم برنارد مالامود و فیتزجرالد را به دست آورده است. او وقتی دومین رمانش با عنوان «ورزشی‌نويس» را منتشر کرد؛ مجله تايم اين اثر را در فهرست پنج رمان برتر سال 1986 نشاند. يك سال بعد نخستين مجموعه داستان كوتاهش را تحت عنوان «راك اسپرينگز» منتشر كرد كه بلافاصله نامش در كنار بهترين داستان‌كوتاه‌نويسان نسل خود قرار گرفت. در ايران هم آثاری مثل «زندگی وحشی»، «تكه‌ای از قلبم»، «كانادا»، «خوش‌بين‌ها» و همین مجموعه داستان «آتش بازی» از او ترجمه شده است.

بیشتر داستان‌های فورد در «آتش بازی»، روایتی تند و تیز همراه با یک نگاه تحلیلی از نهاد خانواده و وقایع مربوط به آن مثل ازدواج، طلاق، مرگ و روابط عاطفی است. او شخصیت‌های داستانش را از میان افرادِ در حاشیه اجتماع انتخاب می‌کند و به نظر می‌رسد رابطه فرزندان با پدر و مادرشان از دغدغه‌های همیشگی اوست. فورد نویسنده‌ای است که به شخصيت‌پردازی اهمیت ویژه‌ای می‌دهد و ریزه‌کاری‌هایی که روی پرداخت شخصیت‌هایش دارد از دقت او در انتخاب كلمات و توجه به ضرباهنگ متن نمایان است.

داستان‌های «آتش‌بازی» بیشتر در شهرهای کوچک آمریکا می‌گذرد. شهرهایی که ساکنین آن یا بومی‌های سرخپوست‌اند یا مهاجران آسیب‌پذیر. بیشتر هم کارگر و متصدی بار و نیروی نظامی ارتش. استفاده خوب ریچارد فورد از فضای بی‌کران و سوت و کور جاده‌های آمریکا با هوشمندی خاصی بر مبنای محور حرکت بیشتر داستان‌ها بوده است. فورد در سال 1988 در مطلبی در مجله هارپرز نوشت: «در نهایت همه‌چیز زندگی مهم است. چیز دیگری هم هست که بخواهی بدانی؟»

موضوع قابل توجه دیگر در داستان‌های فورد موقعیت‌های انسانی و عاطفی آتش‌بازی است که برای مخاطب قابل فهم است. ریچارد فورد مهارت خاصی در ایجاد موقعیت‌های داستانی انسانی و رنج آور دارد. ولی این موقعیت‌های رنج آور در لایه‌های زیرین داستان قرار دارد و چندان توی ذوق نمی زند و گل درشت نیست. جدای از این، داستان‌های فورد با روایت‌های روان و نزدیک به زندگی‌شان جاذبه و همدلی ایجاد می‌کنند. داستان‌ها خوش خوان هستند هرچند گاهی به نظر دچار اطناب می‌شوند. ترتیب و تناسب توصیف، تشریح و دیالوگ به نحو هنرمندانه‌ای چیده شده است. شخصیت‌های داستان‌های «آتش بازی» اغلب دچار استیصال و درماندگی هستند و زن‌های داستان‌های فورد عمدتا زنانی هستند که می‌خواهند پی سرنوشت خود بروند یا زندگی جدیدی را بسازند.

«آتش‌بازی» مجموعه ۹ داستان کوتاه از زندگی افرادی است عمدتا شکست‌خورده و ناکام که یا خود راوی قصه خویش‌اند یا فرزندانشان. شخصیت‌های داستان‌های فورد گاهی به گذشته خود برمی‌گردند و مسیری که رفته‌اند را تحلیل می‌کنند تا به عیاری از خود دست یابند. آدم‌هایی که اغلب تنها و دور از خانه‌اند و زندگی‌شان از هم پاشیده شده است. این حجم از تلخی در داستان‌های «آتش بازی» اما باعث نمی‌شود که مخاطب داستان‌ها را پس بزند. قلم جذاب فورد و دو سوالی که او در دل روایت‌هایش مطرح می‌کند مانع از دلزدگی خواننده می‌شود. اینکه: «آدم‌ها چگونه رفتار می‌کنند؟» و «چگونه باید رفتار کنند؟» و همین سوال‌هاست که شباهت آدم‌ها و داستان‌ها را نمایان می‌سازد.

 

عنوان: آتش‌بازی/ پدیدآور: ریچارد فورد؛ مترجم: امیرمهدی حقیقت/ انتشارات: ماهی/ تعداد صفحات: 256/ نوبت چاپ: دوم.

بیشتر بخوانید