«جنگ و صلح» تصویر کاملی از زندگی بشر است
ضیافت اشرافی ادبیات
خواندن «جنگ و صلح» در دنیای پرشتاب امروز واقعا انگیزه و همت میخواهد. رمانی که درباره او زیاد گفتهاند و نوشتهاند.
سامرست موام در اظهارنظری منحصربهفرد گفته بود عقیده دارد که «جنگ و صلح» تولستوی، بزرگترین رمان عالم است، او ادامه داده بود که رمانی با چنین پهنه وسیع که درباره یک چنان دوران خطیر تاریخی گفتوگو کند و این همه قهرمان داشته باشد، قبلا نوشته نشده بود و گمان میکنم هرگز دوباره نوشته نشود. درست گفتهاند که «جنگ و صلح» یک حماسه است.
استراخوف هم که از دوستان تولستوی و منتقد توانایی بود، عقیده خود را درباره «جنگ و صلح» جسورانه بیان کرده است. او میگوید: «جنگ و صلح، تصویر کاملی از زندگی بشریست. تصویر کاملی از روسیه آن زمان است، تصویر کاملی از همه چیزهایی که در آنها، مردم سعادت و عظمت، اندوه و خواری خود را مییابند.»
من که فکر نمیکردم حالا حالاها بخوانمش اما خانهنشینی و قرنطینه اجباریِ چند هفتهای ناشی از کرونا بهانه را از دستم گرفت و نشستم به خواندنش.
«جنگ و صلح» از آن رمانهاست که به خاطر حجم بالای شخصیتها و اسامیاش باید یک قلم و کاغذ هم کنارت بگذاری و همزمان با خواندن یادداشت برداری کنی تا رشته داستان و آدمهای بیشمارش از دستت در نرود. از آن رمانهاست که باید خواند و با تعریف و معرفی کردنش درست و درمان از آب در نخواهد آمد. اما میتوان به کلیتی از آن اشاره کرد و تلنگری زد برای ایجاد انگیزه در مخاطبی که تا حالا سراغ این غول تاریخ ادبیات نرفته است.
گفته میشود این کتاب برای اولین بار بین سالهای ۱۸۶۵ تا ۱۸۶۷ در روزنامه پیامآور روسیه منتشر شد و بعدها به عنوان کتاب چاپ و عرضه شد.
«جنگ و صلح» در بستر دو جنگ بزرگ بین روسیه تزاری و ارتش فرانسه با هدایت ناپلئون بناپارت روایت میشود. جنگ و داستان چند خانواده چیزی است که در «جنگ و صلح» میخوانیم. البته نویسنده روس نه تنها به ایجاد یک تصویر زنده از جنگ، بلکه در اثرش بررسی جهان درونی هر فرد درگیر در جریان جنگ را مدنظر قرار داده است.
تولستوی برای نوشتن «جنگ و صلح»، حدود هفت سال زمان صرف نوشتنش کرده است و بیشتر از پانصد شخصیت خلق کرده است که البته دنبال کردن روایت چند نفر از آنان برای پیگیری خط داستان کفایت میکند. نویسنده بزرگ روس در این کتاب البته نظرات فلسفی، تاریخی، اقتصادی و روانشناسانهای هم دارد که مخصوصاً در اواخر کتاب اظهار نظرهای فلسفیاش بیشتر هم میشود.
در نسخه چهار جلدی منتشر شده، در جلد اول و دوم، جنبه داستانیِ کتاب است که غلبه دارد اما در جلد سوم و چهارم تولستوی بیشتر از جهانبینی خود حرف میزند و دیدگاههای فلسفی و جامعهشناسانهاش در آن بیشتر مشخص است.
آغاز «جنگ و صلح» با یک میهمانی اشرافی درآستانه جنگ و لشگرکشی ناپلئون به روسیه تزاری است. داستان از یک مهمانی شروع میشود که بسیاری از اشراف روسیه در آن حضور دارند. گویی تولستوی سعی کرده است تا با به تصویر کشیدن این میهمانی، شرایط نظام حاکم بر مناسبات اجتماعی روسیه تزاری آن زمان را با نگاهی جامعهشناسانه به تصویر بکشد. درمورد بخش تاریخی و حمله ناپلئون به روسیه، شکست و فرار فرانسویها از روسیه فرجام لشگرکشی فرانسویهاست. ناپلئون خیلی مقتدارنه وارد خاک روسیه میشود. حتی کار به جایی میرسد که روسها از دور، مسکو آتش گرفته را نگاه میکنند اما وضع به همین منوال نمیماند. در نهایت کمبود آذوقه و سرمای غیرقابل تحمل روسیه، فرانسویها را از پای میاندازد و آنها را مجبور به فرار میکند.
تولستوی در «جنگ و صلح» سعی کرده تا از روایات مستند در طول داستان بهره ببرد چرا که ناپلئون بناپارت در سال 1812 به روسیه حمله کرد و تولستوی در سال 1828 متولد شد بنابراین برای نگارش کتابش به سالهای پیش سفر کرد و آنچه راجع به لشگرکشی ناپلئون در کتاب آورده براساس مستندات تحقیقی است.
موضع تولستوی در «جنگ و صلح» از نکات دیگر مورد توجه است. از نظر تولستوی انسانها موجوداتی تغییرپذیر هستند، شخصیتهای «جنگ و صلح» تحت تاثیر تجربههای مختلف به آدمهای متفاوتی تبدیل میشوند و این موضوع که چرا آدمها رفتاری مشخص را در مواقع خاصی از خود نشان میدهند مورد بررسی قرار میگیرد. او نگاهی جبرگونه به وقایع دارد و از نظرش حتی سیاستمداران و حاکمان هم تصمیمگیرندگان مطلق و اصلی جنگ به حساب نمیآیند. تولستوی، مسایل را چندوجهی و کلی میبیند. تاریخ و مردمانش چیزی است که او دربارهاش زیاد سخن میگوید. بیهودگی جنگهای مکرر و صلحهای ناپایدار؛ جنگهایی که به جز کشتن و کشته شدن هیچ دستاوردی ندارد، و انتقاد به ویرانی حاصل از جنگ از جمله موضوعات مطرح شده در کتاب است. از عشق و نفرت تا جنگ و خشم و آزادی…
عنوان:جنگ و صلح (دوره چهار جلدی)/ پدیدآور:لئون تالستوی، مترجم: سروش حبیبی/ انتشارات: نیلوفر/ نوبت چاپ: هفتم.
انتهای پیام/