اشتباه نکنید. برنامهای برای نخواندن و فریب مخاطب در کار نیست اما خب تجربه سالهای قبل نشان داده هربار زمان خالی و آزاد پیدا کنیم که بنشینیم کنجی و بزنیم در گوش کتاب خواندن، قبلش جهت تاکید و یادآوری برای فالویینگهایمان نیاز داریم یکی از اعضای خانواده از ما عکسی در حال مطالعه ثبت کند که «مثلا حواسمان نباشد» و بتوانیم پستی بگذاریم و منبری برویم برای خلقالله با این مضمون که «من و کتابام، شما همه!» اما خب کمتر کسی از اعضای خانواده این وظیفه خطیر را به عهده میگیرد. همه جوری چپچپ نگاهمان میکنند که انگار داریم کتاب نمیخوانیم و فقط افهاش را قرار است بیاییم! هرچند گیرم برنامه همین باشد! اصلا چه اشکالی دارد؟ جرم که نیست؛ گناه هم که ندارد، تبلیغ و ترویج کتابخوانی هم که هست. اصلا شاید هدف ما هم همین باشد! که به دیگران تلنگری، سیخونکی، سرکوفتی چیزی بزنیم که «آهای دیگران! حواستان هست تعطیلات دارد به سرعت برق و باد میگذرد و تنها فرصت موجود در طول سال برای بالا بردن سرانه مملکت را دارید از دست میدهید؟» بعد دیگران هم ناگهان عذاب وجدان بپیچد به جانشان و کاروزندگیشان را تعطیل کنند و همه با هم هجوم بیاورند به سمت نزدیکترین کتاب توی کتابخانه خانهشان و طی یک عزم و غیرت ملی همانجا سرپا شروع کنند به بالا بردن سرانه مطالعه. ( لابد شما هم دارید با خودتان فکر میکنید این سرانه مطالعه دیگر چه صیغهای است و چطور محاسبه میشود؟ جداََها! فکرش را بکنید! شما نشستهاید توی خانه پشت درهای بسته اتاقتان و دارید کتاب میخوانید بعد یک جایی در یک سازمانی عدد روی نمودار بالا میرود که یعنی «یک ایرانی دیگر n دقیقه کتاب خواند» و همه کارمندان سازمان موس و کیبوردهایشان را پرت میکنند هوا و هورا میکشند بهخاطر این رشد شاخص. حس باشکوهی دارد، نه؟ البته کمی تا قسمتی ترسناک هم هست. وقتی یک سازمان آمار نمیدانم چیچی میتواند آمار ما را از چاردیواری ظاهرا امن درون خانهمان رصد و محاسبه کند، واقعا بازهم میتوانیم خنده خنده بگوییم: «عوضش امنیت داریم؟» یا چه میدانم «امنیت اتفاقی نیست» و امثال این جملهسازیها با کلیدواژه امنیت؟ بهخدا که نمیتوانیم و احتمالا هرچه بیشتر به نحوه محاسبه احتمالی این سرانه فکر کنیم، بیشتر حس ناامنی میکنیم! مگر اینکه خوشبینانه نگاه کنیم و با خودمان بگوییم «بابا توی خانه را که دیگر نمیبینند! همینطور حدسی یک عددی میسازند برای خودشان» که خب در این صورت هم فکرمان درگیر این میشود که خدا پدرشان را بیامرزد؛ اگر حدس زدنی است و دانهدانه توی خانههایمان دوربین کار نگذاشتهاند، پس چرا این عدد را بالا اعلام نمیکنند هرسال، تا جای شرمندگی و اینها، باعث افتخار نباشد؟ کم غصه و سختی داریم واقعا که باید غصه پایین بودن سرانه مطالعه مملکت را هم بخوریم؟ ای بابا!)
داشتم میگفتم، حتی اگر ما هیچ کتابی را در نوروز تمام نکنیم بازهم به خاطر تاثیری که روی مخاطبمان میگذاریم و تشویقشان میکنیم بروند کتاب بخوانند که لااقل از ماراتن استوری نوروزی با کتاب گذاشتن و ادای مطالعه درآوردن جا نمانند، شایسته تقدیر هستیم نه نگاه چپچپ!
بینی و بین الله اگر جزو دسته اول نیستید، بیایید و جزو دسته دوم هم نباشد گرامیان. الکی هم فاز روشنفکری برندارید که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل!» نه آقاجان! اصلا هم از این خبرها نیست. کتاب که برای عکس انداختن و کلاس گذاشتن و هایلایت ساختن نیست! کتاب برای خواندن است. خواندن واقعی واقعی واقعی.
پس قرار شد نوروز 1401 چه کار نکنیم؟ استوری و پستی از عکس چند کتاب با کپشنی به مضمون «میخوام بخونمشون» و «نوروز فرهیخته من» نگذاریم و اگر واقعا اینکاره بودیم و چیزکی خواندیم، پایان تعطیلات استوریهایش را بگذاریم و اگر مثل هرسال آبی ازمان گرم نشد، عذاب وجدان خالیبندی شب عیدیمان تا نوروز سال بعد یقهمان را نگیرد! (و هروقت سرانه مطالعه جدید اعلام میشود خجالت نکشیم از این که کتابهایی که نخواندهایم را احتمالا از روی آمار اینستاگراممان برداشته و شمردهاند و حالا به تنهایی باعث خدشه وارد شدن به آمار شدهایم و اینها!)
منبع عکس: بلاگ طاقچه.
انتهای پیام/