نگاهی به رمان نویسنده تبعیدی مصری

عاشقانه‌ای در تبعید برای وطن

16 تیر 1403

از عنوان کتاب این‌گونه بر می‌آید که رمان روایت عاشقانه راوی در دوران میان‌سالیِ رو به پیری‌اش است، اما عشق بین انسان‌ها در لابه‌لای خطوط رمان به ‌طریقی زیرپوستی حل شده است، تاجایی‌که آن عشق علی‌رغم عنوانش درون‌مایه اصلی رمان محسوب نمی‌شود، بلکه درون‌مایه اصلی رمان عشق به وطن است.

سال‌هایی که در دانشگاه زبان و ادبیات ‌فارسی می‌خواندم، خیلی زیاد با دانشجوهای زبان و ادبیات عربی برخورد داشتیم و خیلی از اساتیدمان هم با آن‌ها مشترک بود. استاد مجتبی بشردوست؛ استادی که بسیار می‌دانست، همیشه به ما ادبیات ‌فارسی‌ها توصیه می‌کرد که ادبیات عرب را هم بخوانیم و پیگیری کنیم. البته آن سال‌ها آثار ادبیات عرب اغلب محدود می‌شد به شعرها و متون کلاسیکِ اغلب دانشگاهی و آکادمیک. ضمن اینکه باور عجیب و نمی‌دانم از کجا آمده‌ای وجود داشت که اثر عربی نخوانیم، همان‌طور که سفر به کشورهای عربی نرویم!

ـ جایزه معتبر بوکر عربی

به‌هرحال سال‌های اخیر به مدد گسترش دنیای مجازی و کوچک شدن جغرافیا، لااقل در کلمه، ناشرها به چاپ و نشر ادبیات معاصر عرب روی آورده‌اند. یکی از نشرهایی که خیلی جدی شاخه‌ای جداگانه به ادبیات معاصر عرب اختصاص داده است، نشر نیلوفر است. خودم با کتاب «ساقه بامبو» نوشتۀ سعود السنعوسی و «روایت بازگشت» اثر هشام مطر با ادبیات معاصر عرب آشنا شدم. «ساقه بامبو» رمانی است بسیار خواندنی در مورد هویت گم‌شده انسان؛ کتابی که در سال 2013 جایزه پنجاه‌هزاردلاری بوکر عربی را به خود اختصاص داد و «روایت بازگشت» هم کتابی است در مورد اوضاع لیبی بعد از بهار عربی.

جایزه بوکر عربی که برگزارکنندگانش آن را با عنوان جایزه «جهان رمان عربی» به جهان معرفی می‌کنند جایزه‌ای بسیار معتبر است که طی سال‌های اخیر جایگاه جهانی خودش را در میان دوستداران ادبیات و نیز ناشرها! پیدا کرده است. تا جایی که اغلب آثار منتخب این جایزه به‌سرعت ترجمه و منتشر می‌شوند. یکی دیگر از آثار ادبیات عرب که در سال 2008 میلادی جایزه جهان رمان عربی را از آن خود کرد کتاب «واحه غروب» اثر بهاء طاهر است که موجب شد نویسنده در میان دوستداران کتاب و ادبیات به نویسنده‌ای برجسته و شناخته‌شده تبدیل شود.

ـ بهاء طاهر

بهاء طاهر نویسنده مصری متولد 1935 میلادی است که در سال 2022 درگذشت. او در طول عمر 87 ساله خود و با داشتن 17 اثر، در مصر و در جهان عرب نویسنده‌ای شناخته شده است که دوره‌های مختلف سیاسی را تجربه کرد و از حال‌وهوای هر دوره در کتاب‌هایش در قالب شخصیت‌ها و مکان‌های متنوع نوشته است. این نویسنده مصری در سال 1975 در قاهره ممنوع‌القلم شد و به‌ناچار مصر را ترک کرد و در کشورهای مختلف آسیایی و آفریقایی به کار ترجمه پرداخت. در سال 1981 او تصمیم گرفت به ژنو برود تا به‌عنوان مترجم برای سازمان ملل متحد کار کند. او در دوران تبعید و ممنوع‌الکاری‌اش به کشور سوئیس رفت و در آنجا بود که زمانی برای نوشتن پیدا کرد. سرانجام پس از سال‌ها تبعید (از 1981 تا 1995) به مصر بازگشت، چرا که بالاخره کشور مصر ممنوعیت کاری او را در 1983 لغو کرد و اجازه داد آثاری که در زمان تبعید نوشته بود در مصر منتشر شود. از جمله آثاری که بهاء طاهر در دوران تبعید نوشت «عشق در تبعید» است که این اثر و بقیه آثار عربی نام‌ برده شده در یادداشت از طرف نشر نیلوفر ترجمه و منتشر شده است.

بهاء طاهر در سال 1998 جایزه لیاقت در ادبیات را دریافت کرد؛ بالاترین افتخاری که دستگاه مصر می‌تواند به یک نویسنده اعطا کند، گویی این جایزه نوعی دلجویی از نویسنده بوده است.

ـ عشق در تبعید

عشق در تبعید روایت یک روزنامه‌نگار مصری است که به دلیل طرف‌داری از جمال عبدالناصر در دوره ریاست‌جمهوری او به طریقی خیلی غیرمستقیم و لطیف! به جایی خارج از مصر فرستاده می‌شود تا در روزنامه‌ای خبرها، یادداشت‌ها و گزارش‌های بی‌طرفانه و بی‌جهت‌گیری بنویسد. گرچه صاحبان روزنامه‌ها اسمی بر این کارشان نمی‌گذارند، ولی این کارشان نوعی تبعید روزنامه‌نگار محسوب می‌شود. دور بودن از محل کار سابق و اخبار به‌روز، دور بودن از فرزندانِ راوی و نیز دیدار دوباره و اتفاقی یک دوست از خبرنگاران قدیمی که در زمان خودش یک توده‌ای‌ دوآتشه بوده و گفت‌وگو با او باعث می‌شود که راوی نقبی به خاطرات گذشته‌اش بزند. راوی رمان اغلب با نظرگاه اول‌شخص مفرد روایت می‌کند. او در آن سرزمینِ بی‌نام، چرا که نویسنده در طول رمان اشاره‌ای نه به اسم خودش و نه به اسم آن مکان نمی‌کند، عاشق دختری جوان می‌شود.

از عنوان کتاب این‌گونه بر می‌آید که رمان روایت عاشقانه راوی در دوران میان‌سالیِ رو به پیری‌اش است، اما عشق بین انسان‌ها در لابه‌لای خطوط رمان به ‌طریقی زیرپوستی حل شده است، تاجایی‌که آن عشق علی‌رغم عنوانش درون‌مایه اصلی رمان محسوب نمی‌شود، بلکه درون‌مایه اصلی رمان عشق به وطن است. راوی رمان از سرخوردگی‌های ناشی از تبعید به عشقی عجیب و در سکوت پناه می‌برد.

راوی انسانی است از خاورمیانه و مصر؛ سرزمین عرب، سرزمین آفتاب و کویر و نفت و خون؛ سرزمینی که به واسطه نفت طی سال‌ها زیر ذره‌بین بیشتر کشورهای دنیا بوده است و همین دلیل باعث دست‌درازی‌ها و بازی‌های سیاسی بسیاری چه از درون و چه از بیرون در این سرزمین بوده، طوری که زندگی شخصی اغلب آدم‌های این سرزمین را دستخوش دگرگونی‌های شخصی، عاطفی و حتی در جاهایی تغییر در نوع والدگری کرده است.

شخصیت اول رمان «عشق در تبعید» به خاطر نوع شغلش و نیز به‌خاطر زیست سیاسی و اجتماعی‌ای که از سر گذرانده دیدگاه هوشمندانه و البته منطقی و انسان‌دوستانه‌ای نسبت به مسائل سیاسی دارد. زمانِ روایت رمان در سال 1982 است؛ همان سالی که اتفاقات و تغییرات سیاسی بسیاری سرنوشت خیلی از کشورهای عربی را تغییر و تحت‌تأثیر قرار داد؛ همان سالی که لبنان زیر حملات بی‌وقفه اسرائیل بود و جنایت صبرا و شتیلا اتفاق افتاد که جهت‌گیری کشورها نسبت به این اتفاقات تأثیر بسیار زیادی در تعیین مشی سیاسی آن‌ها و البته مردم داشت.

راوی رمان این خبرها را به‌واسطه دوستان و آشنایانی که در حرفه خبرنگاری دارد می‌شنود، ولی بنا به فشارهای سیاسی و غلبه قدرت اقتصادی گردانندگان سیاسی نمی‌تواند واکنش لازم را نشان دهد. این در حالی است که راوی هر بار که با فرزندانش در قاهره صحبت می‌کند متوجه می‌شود که پسرش هر بار بیش از پیش عقایدش به اسلام‌گرایی افراطی نزدیک شده است و راوی روزنامه‌نگار ما که خود از انسان‌های منطقی و باتجربه است می‌داند که پسرش به ورطه خطرناکی وارد شده است، ولی نمی‌تواند تفکرات او را تغییر دهد.

 همین تناقض‌ها و مرور خاطرات گذشته دست‌مایه روایت‌های کتاب «عشق در تبعید» شده است.

کتاب بسیار خوش‌خوان است و توصیف‌ها و تحلیل‌های نویسنده ساده، اما توأم با احساسات انسان‌دوستانه زیبایی است. نمی‌شود این کتاب را خواند و به ترجمه بسیار خوب و روان مترجم کتاب، رحیم فروغی، اشاره نکرد؛ ترجمه‌ای یک‌دست و روان که به‌خوبی از پس توصیف‌های سیاسی و اصطلاحات سیاسی اجتماعی رمان برآمده است.

 

عنوان: عشق در تبعید/ پدیدآور: بهاء طاهر؛ مترجم: رحیم فروغی/ انتشارات: نیلوفر/ تعداد صفحات: 350/ نوبت چاپ: اول.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید