روایتی متفاوت از داستان تمام‌نشدنی عاشورا

کربلایی شدن یعنی شیر شدن!

12 شهریور 1401

اسطوره قهرمان در حافظه تاریخی ملی و مذهبی ملت ما و نقش او در جنگ و تقابل همیشگی میان نور و ظلمت، ظالم و مظلوم و... روایتی جاودان و یکی از پایدارترین و تأثیرگذارترین بن‌مایه‌های مشترک در فرهنگ عامه، ادبیات و هنر اقوام مختلف است. حضور تکرارشونده قهرمان در بستر تاریخ، یکی از عناصر تأثیرگذار و محوری در خلق متون هنری، قلمداد می‌شود. با پیوند اسطوره و تاریخ است که می‌توان به شخصیت قهرمان جنبه ازلی و ابدی داد و در هر ساحت، زمان و مکان حضورش را مانند الگویی باورپذیر کرد.

مجلس تعزیه مرکز ثقل آئین‌هایی است که به روایت‌های پیش و پس از شهادت و لحظه‌های آخر عمر امام‌حسین(ع) می‌پردازد. تعزیه بازنمایی حادثه عاشورا، نمایشی تراژیک و ایرانی از قیام در برابر ظلم، جنگ در برابر ظالم و ستاندن حق از آنها به بهای ریخته شدن خون به ناحق او در اوج مظلومیت را به نمایش در می‌آورد که موضوعی شبیه به سفر قهرمان، اما با پهلوان مذهبی‌تاریخی دارد. هر ساله برای بزرگداشت آن مقام، آیینی مشابه با سوگ سیاوش و کین‌خواهی او در ایران برگزار می‌شود.

داستان «شیر نشو» نوشته مجید قیصری روایت شیرین و دلچسبی است از تلاش آدم‌های ساده و معمولی اطرافمان برای نشان دادن عشقشان به امام حسین (ع). عشقی که آنقدر در وجودشان رسوخ کرده که حتی وقتی می‌خواهند با هم عادی هم حرف بزنند با زبان اشعار تعزیه منظورشان را منتقل می‌کنند.

قهرمان، زبان و دغدغه‌های رمان شیر نشو نوجوانانه‌اند اما به خوبی می‌تواند بزرگسالان را هم جذب خودش کند. شیر نشو نوستالژی‌ای است از روزهای عظمت و شوکت تعزیه‌خوانی در ایران و همینطوری همدلی مردم در سختی‌های دوران جنگ و بدین ترتیب رمانی در فضای معاصر ایران است.

کتاب داستان زندگی، ترس‌ها و تصمیمات جمشید است، نوجوانی که از زمان گم‌شدن پدرش بار خانواده را به دوش کشیده و مانند نسل‌های قبل خودش، وظیفه‌ای به او محول شده است؛ شیر شدن! جمشید، ترس‌های زیادی را بر روحش احساس می‌کند و باید با این ترس‌ها کنار بیاید و وظیفه‌اش را به خوبی انجام دهد.

همه می‌خواهند تعزیه امسال در روستای رهشا مثل همیشه برگزار شود اما فقط چند روز مانده به شروع ماه محرم، خیمه بزرگ عزاداری روستا که نمادی از روستا است و قدیمی و با اصالت است در آتش‌سوزی کاملا می‌سوزد. این اتفاق برای اهالی روستا بسیار سهمگین است زیرا همه به نوعی در مراسم تعزیه شریک هستند و دست به دست هم می‌دهند تا این مراسم به خوبی انجام شود و این اتفاق همه‌چیز را به هم ریخته است. اما اهالی روستا ناامید نمی‌شوند و تصمیم می‌گیرند هرطور شده مراسم را برپا کنند.

در این میان قهرمان داستان، جمشید بار بزرگتری هم بر دوش دارد. نوجوانی که هم بار مفقودی و نبودن پدر را به دوش می‌کشد و هم باید از پس وظیفه‌ای که به او محول شده است بربیاید. وظیفه‌ای که تا پیش از این، پدربزرگ و پدرش آن را انجام داده‌اند. جمشید، ترس‌های زیادی دارد. یکی‌اش، ترس از هم‌نام خودش است؛ خورشید! جمشیدی که شیر و خرگوش درونش دائم در حال رفت و آمد هستند.

داستان «شیر نشو» در ۱۰ فصل آمده که به همان ۱۰ روز اول محرم اشاره دارد. نویسنده در چیدمان حوادث داستان نیز سعی کرده رخدادها در همین ۱۰ روز اتفاق بیفتد و در واقع، خود این ۱۰ روز این فضا را به نویسنده دیکته کرده است. محرم هر روز نو می‌شود و قهرمان داستان یعنی جمشید که در غیاب پدرش شبیه شیر را بازی می‌کند نیز نو می‌شود، شیر نماد عظمت و شوکت است و به این نوجوان ابهت می‌دهد و او را به یک مرد تبدیل می‌کند.

به نظر می‌رسد در شیر نشو مجید قیصری، به نوعی با برپا کردن خیمه سوخته، به دنبال بیان داستان پدر جمشید است که سال‌هاست مفقودالاثر بوده و از ابتدای قصه نیست.

تاثیر جنگ در شخصیت قیصری غیرقابل کتمان است. گویی که جنگ از قیصری بهره می‌برد برای روایت و بیان وقایعش. در واقع سایه جنگ ناخودآگاه نویسنده را در بر گرفته، او را به سمت خود می‌کشاند

در شیر نشو قصه به گونه‌ای طراحی شده است که همه فکر می‌کنند فردی به نام گودرز خیمه را آتش زده است و ذهن ها به سمت شخص دیگری است. اما وقتی حاج حمید که نقش حُر را در داستان دارد می‌فهمد کار اشتباهی کرده است و باید اعتراف کند، بهترین فرمی که اعتراف را روایت و بازنمایی می‌کند همین است که پوتین سربازی برادرزاده شهیدش را دور گردنش می‌اندازد و پا برهنه به سمت خیمه‌گاه رفته و با این حالت خود را به مردم معرفی می‌کند.

جمشید به عنوان یک نوجوان در بستر محرم و تعزیه تبدیل به یک مرد می‌شود. شیر به عنوان نماد قدرت، شوکت و عظمت همه این‌ها را به این نوجوان می‌دهد. جسارتِ تو می‌توانی را به او داد و علی‌رغم میل اولیه وارد فضای جدیدی شده و تبدیل به یک آدم دیگر می‌شود.

در اصل قیصری از یک باور مذهبی استفاده ملی و میهنی کرده است. مذهب و ملیت دو بال ما هستند و اگر هرکدام تهدید شوند، ما نیز آسیب خواهیم دید. بسیاری از متفکران ایرانی و خارجی در آثار خود درباره ایران اشاره کرده‌اند که تمامیت ارضی و انسجام ملی ایرانیان به مذهبی که دارند، باز می‌گردد و روحانیون را مقوم تمامیت ارضی ایران و انسجام ایرانیان دانسته‌اند. نویسنده «شیر نشو» با استفاده از یک داستان معطلی که معنای خود را از دست داده، معنای مهمی را استخراج کرده است. یک حضور مثالی را در کربلا نشان داده است، اما ما از پدیدآورندگان آن داستان شیر در کربلا فاصله گرفته و فلسفه آن را گم کرده‌ایم. قیصری این معنا را کشف و بازآفرینی کرده است. یعنی اینکه ما برای اینکه قهرمان شویم و وجه شجاعتمان را تقویت کنیم باید در قالب شیر برویم.

جمشید و داریوش از بحران شخصیت با الهام از ارزش‌های دینی، ملی و اجتماعی عبور می‌کنند و مرد می‌شوند و پناه و نجات‌بخش دیگران. این روند باعث می‌شود که مسئولیت‌پذیری نویسنده در قبال همه چیز جامعه‌اش را درک کنیم. این وجه روشنفکری رمان «شیر نشو» است. نویسنده مخاطبانش را به ظرفیت‌های خودشان توجه می‌دهد تا بتواند عنصر نجات‌بخش هستی را در دل آنها بیدار کند. نویسنده ظرفیتی را کشف و به اشتراک گذاشته که در آن درهم‌تنیدگی ارزش‌های ملی و دینی الهام بخش است.

مجید قیصری با استفاده از روایت شیر در رخداد کربلا بهره‌ای عقلانی برده است، نویسنده به بررسی عقلانی این روایت پرداخته و آن را پدیدارشناسی کرده و در نهایت از دل آن، داستان «شیر نشو» را درآورده است. نویسنده گویی خواسته بگوید که ای کسانی که به کربلا فکر می‌کنید، همه باید به دل آن واقعه حال چه به شکل مثالی چه عینی بروید، یعنی در پوست شیر داخل شوید و بدانید که وقتی از دل آن بیرون می‌آیید، ابرمرد شده‌اید. این اتفاقی است که برای پدر جمشید در این رمان می‌افتد. او می‌خواست مهاجرت کند اما وقتی به پوستین شیر وارد شد و از آن درآمد از این ایده رها کردن و گریز منصرف شد و رفت تا از وطنش دفاع کند. همینطور اتفاقی که برای جمشید در این فرآیند می‌افتد و همه هم به آن توجه دارند و همه هم انگار از شیر شدن می‌ترسند و می‌گویند که شیر نشو. چون هرکسی که شیر می‌شود باید رفتار پرخطر داشته باشد، چون شیر با مسائل کوچ درنمی‌افتد. هرکسی که از لباس شیر بیرون می‌آید رفتار شیران را دارد.

 

عنوان: شیر نشو/ پدیدآور: مجید قیصری/ انتشارات: کتابستان معرفت/ تعداد صفحات: 280/ نوبت چاپ: اول.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید