نقد و بررسی کتاب «داستان بریده‌بریده»

مثال چشمه خورشید و دیده خفاش

07 مرداد 1402

در سال‌های اخیر، ارائه روایت متفاوت از دین و وقایع دینی رواج یافته است. اهالی فرهنگ و ادب معتقدند بنابر اقتضای مخاطب کنونی جامعه، به‌ویژه قشر جوان و نوجوان، باید روایت دینی را با شیوه و زبان متفاوت و جذابی بیان کرد. لازمه دستیابی به این هدف، شناخت کافی و کامل مخاطب هدف و دنیای فکری و شخصیتی اوست.

ـ محاوره‌نویسی آداب دارد

داستان بریده‌بریده، یکی از آثاری‌ست که در پی دستیابی به این هدف بوده است. نویسنده در مقدمه کتاب اظهار داشته که این اثر با قلمی متفاوت که ترکیبی از محاوره‌نویسی و شکسته‌نویسی است به رشته تحریر درآمده تا نویسنده به‌دور از تکلف و صمیمانه با مخاطب صحبت می‌کند. به‌زعم نویسنده، این شیوه نگارش به جذابیت و سرعت در مطالعه نیز کمک می‌کند. در ادامه هم اظهار داشته که با شکسته‌نویسی افراطی موافق نیست و چارچوب‌های شکسته‌نویسی و محاوره‌نویسی را رعایت کرده است.

می‌دانیم که شکسته‌نویسی قواعد خاص خودش را دارد اما رسم‌الخط در این اثر یکدست نیست و کلمات، گاهی شکسته‌اند و گاهی به‌شکل کتابی نوشته شده‌اند. مثلاً در عبارات زیر، شاهد اختلاط لحن محاوره و رسمی هستیم: «ابن‌سعد که دچار اختلال شدید روانی شده بود سگرمه‌هاش رو توی هم کرد و با توپ و تشر به مرد کوفی معترض گفت: خفه‌خون بگیر مرتیکه! این دستور ابن زیاده که باید اجرا بشه. مرد کوفی ساکت شد و رفت گوشه‌ای ایستاد. ده سواره‌نظام بدذات آماده تاختن به پیکر بریده‌بریده حضرت شدند. زن و بچه‌ها که شاهد این صحنه بودند صدا به شیون و ناله بلند کردند.»

ـ هنجارگریزی با هنجارشکنی تفاوت دارد

برای ابداع و نوآوری باید هنجارگریزی کرد. هنجارگریزی نیز به انواع لفظی، محتوایی و دستوری تقسیم می‌شود. یعنی با روش‌های هوشمندانه به خط قرمزها نزدیک شد اما در این اثر به‌جای هنجارگریزی لفظی و معنایی با هنجارشکنی مواجهیم. تا جایی که این شائبه ایجاد می‌شود که نویسنده هنجارها و حساسیت‌های قشر مذهبی را شناخته و تعمداً آنها را زیر پا می‌گذارد! طبق سخنان نویسنده در مقدمه اثر، وی زبان محاوره را با شکسته‌نویسی یکی می‌داند و ذهنیت شفاف و صحیحی از این دو مسأله ندارد. همین عدم آگاهی هم کار کتاب را به وهن اسلام و توهین به اهل‌بیت(ع) می‌کشاند.

نویسنده در مصاحبه‌های مختلف تأکید کرده که زبان و لحن شخصیت‌های داستان با منش آنها تطابق دارد و با این توجیه، انواع و اقسام الفاظ رکیک و دشنام‌ها را بر زبان شخصیت‌های منفی جاری ساخته. تا جایی که در این اثر کمتر صفحه‌ای را می‌یابیم که از واژگان سخیف و رکیک مبرا باشد. حال‌آنکه در روایات متعدد سبّ دشمنان نهی شده است و یکی از ویژگی‌های مهم واقعه عاشورا و سیره اهل‌بیت(ع) ادب در گفتار و رفتار است.گفتار امام حسین(ع) در واقعه عاشورا سرشار از ادب و حتی احترام به طرف مقابل است. در معدود نفرین‌های ایشان هم خبری از دشنام و بی‌ادبی نیست. اگر امام(ع) الگوی ما هستند پس چنین الفاظی در یک اثر عاشورایی چه جایگاهی دارد؟

«اتفاقاً یکی از اون پدرسوخته‌هایی که دزدکی میومد و به‌صورت ناشناس گوشه‌ای می‌ایستاد و به مرثیه‌خوانی‌های ام‌البنین گوش می‌داد مروان‌بن‌حکم بود. عجیبه که این مارمولک حسابی هم اشک می‌ریخت!»

استفاده از الفاظ ناپسند به توصیف دشمن محدود نمی‌شود و ما چنین الفاظی را در توصیف امام(ع) و یارانشان از زبان دشمن می‌شنویم! مثلاً شمر در توصیف زهیربن قین چنین می‌گوید:

«شمر جواب داد: …این بی‌پدر پوست نهنگ داره و زور فیل! نهیب که می‌زنه لشکری‌ها خودشون رو خراب می‌کنن.»

ـ روضه مکشوف هم آداب دارد

طبق سفارش علماء و بزرگان دین ذکر روضه مکشوف، ازجمله روضه گودال، آداب و شرایط خاصی دارد اما در این اثر با توصیف صحنه‌های سنگینی مواجهیم که با همان زبان کوچه‌بازاری و آمیخته به لغات و عبارات سخیف بیان می‌شود. برای مثال توصیفات مکشوف زیر برای ذکر در یک کتاب داستان که ممکن است در هر مکان و هر زمان و توسط هر فردی خوانده شود مناسب نیست و به‌قول معروف، حق مطلب ادا نمی‌شود.

«ابن سعد دستور داد تا ابتدا پیکر بی‌سر و خونی فرزند رسول خدا رو به حالت دمر روی زمین قرار بدن تا اسب‌ها که می‌تازند سُم اسب‌ها به پشت امام بخوره…حضرت دیگه توانی نداشت. این به اون می‌گفت راحتش کن. اون به این می‌گفت راحتش کن… لابد زین‌العابدین این صحنه‌ها رو می‌دیده که بعدها گفته: پدرم حسین رو به‌گونه‌ای کشتند که رسول خدا از کشتن سگ‌ها به اون صورت نهی کرده بود.»

ـ محاوره‌نویسی با هجو و هزل فرق دارد

استفاده از زبان محاوره و اصطلاحات عامیانه، در موارد متعدد جنبه طنزآمیز کلام را تقویت می‌کند. در جای‌جای این اثر با توصیفات طنزآمیز و هجومانند و حتی هزل‌گونه مواجهیم. مثلاً در صحنه جانگداز غارت خیمه‌ها با چنین توصیفی مواجهیم:

«ابن سعد با اینکه خودش رئیس و سردسته دزدها و غارتگرها بود به همه دستور داد تا هرکی هرچی به تاراج برده پس بیاره اما هیچ‌کس به حرف‌هاش محل سگ هم نگذاشت و چیزی رو پس‌نیاورد؟»

یا، «ده نفر از شرورترین آدم‌های کوفه که بعدها معلوم شد همگی حروم‌زاده بودند با اسب‌هاشون جلو اومدند…»

ـ لحن این اثر با محتوا هم‌خوانی ندارد

بدیهی است که لحن و محتوای هر اثر باید با یکدیگر تناسب داشته باشد. واقعه عاشورا همواره از جنبه‌ها‌ی حماسی و سوگواری برجسته بوده و بنابراین لحن آثار عاشورایی نیز باید متناسب با این مضامین باشد اما از صفحه نخست تا پایان این اثر با لحن سبک‌سرانه و سخیفی مواجهیم که با لحن صمیمانه و زبان محاوره اشتباه گرفته شده است. لحن و اصطلاحاتی که شاید با شخصیت راوی کتاب هم‌خوانی داشته‌باشد اما با شأن مروی اثر، امام حسین(ع)، تناسب ندارد.

برای نمونه، صفحه‌ آغازین کتاب با استهزاء و لحن طنزآمیز شروع می‌شود:

«معاویه به هر جون‌کندنی که بود زبونش رو چرخوند و هنّ و هون‌کنان به اطرافیانش گفت: دیگه زوارم دررفته و آفتاب لب بومم… به شازده پسر قرتی معاویه که برای یلّلی‌تلّلی به منطقه خوش‌آب‌وهوای حوران در اطراف دمشق رفته بود خبردادن اگه پیاله شراب به دست داری زمین بگذار و خیلی زود خودت رو به کاخ سبز برسون که بابات داره نفس‌های آخرش رو می‌کشه! یزید که پی هرزگی رفته بود وقتی خبر بدحالی معاویه به گوشش رسید به‌جای اینکه خودش رو جلدی برسونه، سلانه‌سلانه به‌طرف دمشق راه افتاد.»

لازم به ذکر است که دراین نوشتار، جهت حفظ شأن و احترام به اهل‌بیت(ع) و خوانندگان محترم تنها گوشه‌ای از هنجارشکنی‌های متعدد در این اثر بیان شد.

در پایان تأکید می‌گردد که داستان بریده‌بریده نه‌تنها از حیث تکنیک‌های ادبی و داستان‌نویسی ضعیف است بلکه نوع روایت این کتاب از عاشورا و کربلا موجب وهن ساحت مقدس امام حسین(ع) شده و مستمسکی برای دشمنان دین به‌شمار می‌رود. امید است با توجه دلسوزان دین و انقلاب، کتاب کذا از بازار نشر جمع‌آوری شده و یا با بازنویسی دقیق و کامل و مدبرانه منتشر شود.

 

عنوان: داستان بریده بریده؛ داستانی پژوهشی از حادثه کربلا/ پدیدآور: علیرضا نظری خرم/ انتشارات: کتابستان معرفت/ تعداد صفحات: 540/ نوبت چاپ: شانزدهم.

انتهای پیام/

2 دیدگاه

  • حسن مجیدیان

    سلام من کتاب رو نخونده ام. ولی همین گزیده هایی که در متن از کتاب ذکر شده، واقعا حس بدی به آدم میده. این بی‌پدر پوست نهنگ داره و زور فیل! حتی اگر شمر لعین چنین جسارتی به جناب زهیر کرده باشه باید این طور باید نوشت و اشاعه اش داد؟ «ابن سعد دستور داد تا ابتدا پیکر بی‌سر و خونی فرزند رسول خدا رو به حالت دمر روی زمین قرار بدن تا اسب‌ها که می‌تازند سُم اسب‌ها به پشت امام بخوره…حضرت دیگه توانی نداشت. این به اون می‌گفت راحتش کن. اون به این می‌گفت راحتش کن… لابد زین‌العابدین این صحنه‌ها رو می‌دیده که بعدها گفته: پدرم حسین رو به‌گونه‌ای کشتند که رسول خدا از کشتن سگ‌ها به اون صورت نهی کرده بود.» خدایی بده اینطور از اون پیکر مقدس، تصویر ساختن. انصافا وهن و بی ادبیه. خجالت بکش آقای نویسنده. حالم بد شد.

  • شیخی

    ممنون از نقدی که درمورد این اثر کردید، باید این حرف ها شنیده بشه و نویسنده و ناشر به اون نقدها گوش بدن و حتی ازشون استفاده کنند، نه اینکه با برچسب زدن به منتقد کارو پیش ببرند

بیشتر بخوانید