مجله الکترونیک
مروری بر رمان «فصل توتهای سفید»
دلیل دیگری که میخواهم مطرح کنم این است که نه تنها خواننده در داستان، بلکه گاهی خود داستان هم گم میشود! ماجرا از همان آغاز با مفقود شدن پسری به نام امیر آغاز میشود و از همان ابتدا ما منتظریم ببینیم چه بر سر او می آید؛ آیا مرده یا زنده است؟ یعنی او را […]
مروری بر «فصل توتهای سفید»
ماجراهایی که شخصیت اول داستان برایش اتفاق میافتد قرار است در خدمت یک اتفاق باشد، اتفاقی که شاید بتوان گفت هیچوقت روی نمیدهد. من در مواجهه با کتاب پیوسته منتظر بودم تا آن اتفاقی که نویسنده قرار است رقم بزند زمینههایش فراهم شود ولی ما با یک غیاب روبهرو هستیم که این غیاب هم آن […]
«جان بها» و شتابزدگی در روایت
ما ابراهیم را نمیشناسیم. این نشناختن و مرموز بودن تا یک جایی به نفع داستان است و آن را به سرعت پیش میبرد. تا جایی که استعفانامه ابراهیم در جیبش است، همراه دیگران در آتش و دود میدود و باتوم میخورد؛ اما از یک جایی به بعد این شخصیتپردازیِ اندک، برای نقش مهم و تاثیرگذارش […]
مروری بر رمان یک فیلمساز
نقطه شروع داستان از همین جا است: درگیری بین جانمحمد و شاگرد اتوبوس، که در دل طوفان شن آغاز میشود و با دخالت کاظمی فروکش میکند. اگر برخلاف من، خواننده با دقتی باشید، همینجا بخشی از شخصیت کاظمی برایتان هویدا میشود. سرهنگ کاظمی فرزند قانون است و آمده است که آخرین سالهای خدمتش را در […]
نگاهی به رمان «جمجمهات را قرض بده برادر»
نویسندگان این روایت و رمانها که به سبک رئالیستی و تحت تأثیر عظمت واقعه جنگ نوشته شدهاند، اغلب به ثبت و ضبط وقایع و انتشار سریع آن پرداختهاند. هرچند ارزش بخش مهمی از رمانهای این دوره مربوط به این نوع رمانهای واقعگرایانه است، اما به قول عبدالعلی دستغیب خطر رئالیسم این است که این دسته […]
مروری بر رمان «مدار صفر درجه» احمد محمود
باران، خاور، بلقیس، نوذر، نوروز، یارولی، رئیسه، کتایون، مائده، منیژه، نامدار، صمد صراف، رستمعلی، فیروز، شهروز، شهرام، مش دوشنبه، بیبی سلطنت، آفاق، حاجآقا بزرگ عطار، اسد موتوری، حشمت، برهان، مبارک، براتعلی، نبی بیحال، مهراب و… بخشی از شخصیتهایی است که در این رمان حضور دارند و هرکدام بار بخشی از قصه را به دوش میکشند […]
مروری بر جایگاه زنان در داستان «تاریک ماه»
عشق و وهم، ترس و تنهایی، آوارگی و اضطراب، تخیل و تردید، شخصیت اصلی این رمان را در نهایت به پرتگاهی هولناک سوق میدهند که خود او هیچ دخالتی در ایجاد موقعیتهایی که برایش پیش آمده است، نداشته است. او مردی عادی است که برای زندگی اش میدود. برای زندگیاش میگریزد، به کوه و کمر […]
مروری بر رمان «پل معلق» محمدرضا بایرامی
«پل معلق» رمان تحسینشده این نویسنده است که در سالهای جنگ تحمیلی روی میدهد سالهایی که میتوان حدس زد سالهای پایانی جنگ باشد. زیرا ماشین جنگی صدام حسین در سالهای پایانی جنگ بود که دست به موشکباران از راه دور شهرها میزد. دورهای که با تغییراتی که در موشکهای اسکاد روسی داده بود، برد موشکها […]
گیر افتادن شخصیت داستان بین ملکتاج و دکتر مصدق
نمیشود به دکتر حق نداد. گذشته آدمها گاهی آنقدر بدبیاری دارد که دیگر بازگشت به روزهای عادی ناممکن به نظر میرسد. قسمتهایی از داستان که دکتر از زخمی کردن ملکتاج حرف میزند و علتش را کسی جز خودش نمیداند، هم خندهدار است و هم دردناک. خواننده نمیداند با این بازنده تمام عیار چه کند! برایش […]
«شکارچیان ماه» و دروازهای تازه به جنگ
او به دنبال دوستش پا به این سرزمین گذاشت و بعد به نحوی نمکگیر خاک جنوب شد. این قصه، راوی داستان تکامل شخصیت انسانی صابر است. که از او به نحوی یک عارف و یک قهرمان میسازد. ما به طور همزمان از چند دریچه زمانی با او همراه میشویم و آشفتگیهای فکریاش را از درون […]
نگاهی به بنمایه آثار رضا امیرخانی در پنجاه سالگیاش
اگر بخواهم همان صراحت منتقدانه و همیشگیام را در این یادداشت به کار بگیرم باید همین سرآغاز کار به صراحت بگویم مانند نویسنده این یادداشت میتوانید برخی یا همه داستانهای امیرخانی را دوست نداشته باشید. حتی میتوانید به صراحت داستانهایش را با ادبیات تند و علمی و بیرحمانهای نقد کنید، اما با این حال حرکت […]
مروری بر رمان «تاریک ماه»
نویسنده در بیان داستان خود از زبان تصویر خوب استفاده میکند و مخاطب میتواند از فرم برخاسته از داستان برای خود تصویر ذهنی بسازد اما نویسنده در زبان و نثر خود برای اینکه آشناییزدایی کرده و تعبیر خاص و جدیدی از یک موقعیت بسازد، کمی شاعرانگی میکند و این مطلب در سراسر داستان آنقدر زیاد […]
روایتی از دل مردمان کویر
زریدوزی ردایش که روی خاک کشیده میشود و چشمان میرجان را به زمین میکشاند، تا حرمت سفره میزبانش را به نگاه حرام نشکند. میزبانی که تیمارش کرده و از تلف شدن نجاتش داده. میرجان همهچیز را برای او میگوید. از آغاز شوربختی، روزی که دار و دسته رئیس به دهشان ریختند و او را به […]
مروری انتقادی بر رمان «سفر به گرای 270 درجه»
کتاب را میتوان به سه بخش خانه، اردوگاه و خط مقدم تقسیم کرد. هر چقدر جلوتر میرفتم، بیشتر منتظر روایت اصلی بودم، اما با داستانی روبهرو نمیشدم. کتاب بیشتر شبیه یک گزارش یا یک سفرنامه است؛ مثل دوربینی است که در چشمان ناصر، شخصیت اصلی کار گذاشته باشند و او ما را از خانه به […]
روایتی حماسی از روزهای جنگ
موندو روایتی است حماسی از میان مردمی ساده که با تمام توان دست به قهرمانیهای بزرگ میزنند. موندو در لهجه بوشهری به معنی ماندنی است. مهران که او را بهخاطر داستان تولدش موندو صدا میکنند، نوجوانیست جنوبی که دنیای نوجوانی و پر از احساس و طبع لطیفش به ناگاه با دیو جنگ روبهرو میشود و […]
مروری بر داستان جنایی «وقتی خورشید خوابید»
کتاب از هشت بخش تشکیل شده و به جز فضاسازی ابتدایی و گزارش انتهایی، ما تقریبا در هر بخش با حداقل یک بازجویی مواجهیم که در کنار هم و مانند تکههایی از یک پازل تمام رمان را در دل خود گنجاندهاند. اما آنچه در انتخاب این فرم نوشتن مهم است این است که نویسنده بتواند […]