مجله الکترونیک
مروری بر رمان برگزیده جایزه جلال آلاحمد
او خودش را باعث بدبختی زنی میداند که شاید به قدر مادرش دوستش داشته، بانو، مادر دوم مهربانش. همان که مادر اسوف را کنار خودش میپذیرد و او و دو پسرش را از سر لطف به زندگیاش راه میدهد. اسوف خیال میکند که اگر در دوران نوجوانی از زور بیپولی و بیسرپرستی و هزار نگاه […]
مروری بر «فصل توتهای سفید»
ماجراهایی که شخصیت اول داستان برایش اتفاق میافتد قرار است در خدمت یک اتفاق باشد، اتفاقی که شاید بتوان گفت هیچوقت روی نمیدهد. من در مواجهه با کتاب پیوسته منتظر بودم تا آن اتفاقی که نویسنده قرار است رقم بزند زمینههایش فراهم شود ولی ما با یک غیاب روبهرو هستیم که این غیاب هم آن […]
مروری بر رمان «فصل توتهای سفید»
دلیل دیگری که میخواهم مطرح کنم این است که نه تنها خواننده در داستان، بلکه گاهی خود داستان هم گم میشود! ماجرا از همان آغاز با مفقود شدن پسری به نام امیر آغاز میشود و از همان ابتدا ما منتظریم ببینیم چه بر سر او می آید؛ آیا مرده یا زنده است؟ یعنی او را […]
مروری بر داستان «فصل توتهای سفید»
فصل توتهای سفید به داستان زنان رنج کشیدهای میپردازد که حقشان بیوفایی و نامرادی نیست. زنانی که دستانی زبر و چهرههایی زمخت دارند و در کارخانه آجرپزی کار میکنند. زنانی که خیانت میبینند و با وجود تمام نفرتشان از همدیگر باز نمیتوانند به دلسوزیشان غلبه کنند و بیکسی یکدیگر را نادیده بگیرند. بدبختی مدام نتوانسته […]
نقدی بر رمان نامزد جایزه ادبی جلال آلاحمد
فصل توتهای سفید رمان نیست؛ به دو دلیل عمده و جدی. هم تعداد کلمات این داستان و هم تعدد شخصیتها در کنار داستان لاغر آن، این کتاب را قطعا در رسته داستانهای بلند قرار داده است. فصل توتهای سفید یک داستان بلند تقریبا پنجاه و دو هزار کلمهای است. با اینکه در این زمینه نه […]
مروری داستانی بر ماجرای فلسطین
من پناهنده نیستم از معدود کتابهای ترجمه شده از ادبیات عرب در زبان فارسی است که به قضیه فلسطین و اشغال سرزمینهای آنها توسط رژیم اشغالگر قدس پرداخته و به خوبی تاریخ این سرزمین و اتفاقات را با زبان داستان بازگو کرده است. زنان و مردانی که اشغال را باور نکردند و به امید روزی […]
نگاهی به رمان «جمجمهات را قرض بده برادر»
نویسندگان این روایت و رمانها که به سبک رئالیستی و تحت تأثیر عظمت واقعه جنگ نوشته شدهاند، اغلب به ثبت و ضبط وقایع و انتشار سریع آن پرداختهاند. هرچند ارزش بخش مهمی از رمانهای این دوره مربوط به این نوع رمانهای واقعگرایانه است، اما به قول عبدالعلی دستغیب خطر رئالیسم این است که این دسته […]
روایتی طنز از نتایج تکفرزندی
نویسنده در موقعیتهای گوناگون و متفاوت به نتایج گریزناپذیر تکفرزندی نقب میزند. مانند موقعیتی که در آن سعید عاشق میشود و حالش خوب نیست، آرزو میکند کاش خواهر بزرگتری داشت تا میتوانست با او در این مورد گفتگو کند و این بار سنگین عاشقی را با خواهرش تقسیم کند. یکی از رؤیاهایش این است که […]
مسئله ضرورت بقا در «فصل توتهای سفید»
سیدهعذرا موسوی در طراحی پیرنگ رمان «فصل توتهای سفید»، برخوردی اینچنینی با ضرورت داشته و حقِ روایی مطلب را در توجه به موقعیتهای خاصِ پیش روی شخصیتها ادا کرده است. در این کتاب، نویسنده به خوبی توانسته به سراغ پدیدهای مانند شهر نو در دهه پنجاه شمسی برود، اما نه از آن نوع که یک […]
از سیاهی اسلام اموی تا سپیدی اسلام علوی
وجود ارجاعات تکراری تاریخی، به هیچوجه از سرعت خوانش و یا جذابیتهای کتاب کم نکرده است، چه بسا با روایت گیرای کدیور، برخورد با تاریخ بسیار محسوستر و قابل درکتر از آنچه از یک گزاره تاریخی انتظار میرود، صورت میپذیرد، نمونهاش را در هنگام رسیدن کرسی خلافت به امیرالمؤمنین و جنگ صفین شاهد هستیم. نکته […]
گفتوگو با سلمان کدیور درباره «پس از بیست سال»
ـ داستان و قصه گفتن شما را به سمت نوشتن کشیده یا اینکه دکمهای وجود داشته و خواستید برایش یک کت بدوزید؟ کدیور: دکمهای وجود نداشت! بزرگترین لطفی که پدرم از بچگی به من داشت این بود که هر وقت به شهر میرفت برای من کتاب میخرید، برای همین من از بچگی با کتاب مأنوس […]
«برج ناز»؛ روایتی مردسالارانه از جامعهای سنتی
هرکدام از فصلها شرح ملاقات با یکی از نزدیکان راوی است، بدین ترتیب آدمهای داستان برج ناز طی فرایند گفت و شنود، ماجرای زندگیشان را برای راوی و مخاطب شرح میدهند و به این ترتیب آرامآرام جغرافیای انسانی حولوحوش جودت را میسازند. آدمهای قصه میآیند و میروند و این رفتوآمد آنقدر سریع رخ میدهد که […]
راه رفتن نویسنده بر لبه تیغ در «سال گرگ»
در «سالگرگ» تقریباً پانصد صفحهای شخصیت اول داستان تقی شهرام است و این یعنی ما این شانس را داریم که از نمای بسیار نزدیک، به مهمترینچهره سازمان در ماجرا تغییر مشی نزدیک شویم و سیر تحول و تغییر او و گروهکش را از مجاهدین به منافقین ببینیم. «سال گرگ»، چنان که «رمان» میخوانیمش، نه یک […]
ماجرای زیرساختهای فسادزا در «روز داوری»
ژانر معمایی نوعی سبک جدید است که در سالهای رنسانس در انگلیس رواج یافت. دورانی که با ظهور سوادآموزی همزمان بوده است. با بالاتر رفتن سطح سواد مردم، استقلال در تفکر و اندیشه افراد بیشتر شد و احترام به ذات و ماهیت بشر باعث شد که توانایی و قدرت افراد در حل مسائل، بیشتر مورد […]
خرمشهر آزاد شد ـ 4
برخلاف شخصیتهای اصلی خوب و رو به رشد داستان، شخصیتهای فرعی رمان «ایرانشهر» به غایت کلیشهای و تکراریاند. البته این نکته هم مهم است که خرده پیرنگها و شخصیتهای فرعی که بیشتر شبیه تیپ هستند، به پردازش شخصیتهای اصلی داستان و مواجهه مخاطب با آنها کمک کردند. اما این تیپهای کمی لوس(!) بعد از جلد […]
«محرمانه میلان» حکایتگر تضاد میان غرب و شرق است
مهاجر، با سردرگمی در فرهنگ کشور میزبان دچار اختلال هویت میشود؛ گویی از فرهنگ خویش گسیخته است، اما به فرهنگ کشور میزبان نیز هنوز تعلقی ندارد؛ بنابراین، برای یافتن هویت حقیقی خود، همواره در تکاپوست. فرد مهاجر، با دیدن و شنیدن آنچه در کشور میزبان میگذرد، دچار شوک فرهنگی، تزلزل شخصیتی و دوگانگی اندیشگانی میشود. […]