مجله الکترونیک
نقدی بر کتاب «رنج بیپایان عشق»
این کتاب به زندگینامه تنه جدی میزند تا به خاطراتی حول یک موضوع. با اینکه چند محور اساسی وجود دارد که تنهایی خاطراتش را پیرامون آنها سامان داده است. اما در مجموع ما با جزیرهای از خاطرات روبهرو نیستیم بلکه با یک کل منسجم پیرامون زندگی(زندگینامه) مواجهیم که چند اشکال اساسی دارد. ایراداتی که رفعشان […]
«رنج بیپایان عشق» سیاسی نیست
به نظرم آقای تنهایی بهجای اینکه بنشیند و خودش خاطراتش را بنویسد باید یک گروه نویسنده یا یک نویسنده چیرهدستتر از این همه خاطرات و تاریخ شفاهی دست نخورده مصاحبه میگرفت و با قلمی قویتر و جذابتر آنها را به ادبیات ایران تقدیم میکرد. با اینکه راوی هم توانسته از پس نوشتن خاطراتش بر بیاید […]
روایتهایی با محوریت یک خانه
خاطره علاوه بر بعد مکان، به بعد زمان هم مربوط میشود. خاطرات شبیه قورمهسبزی میماند که باید زمان زیادی روی شعله بماند تا حسابی جا بیافتد و عطرش فضا را پرکند. گذر زمان است که به خاطرات رنگ و بوی دیگری میدهد. اصلا هرچه قدیمیتر با ارزشتر. برای همین است که امیر خیام در شصت […]
قهرمانِ روایت، بدون قهرمانسازی
قبل از هرچیز باید یادآوری کنم که حجم کتاب و میزان نزدیکی راوی کتاب به شخصیت حاج قاسم سلیمانی، با یکدیگر همخوانی ندارد و به نظر میرسد بسیاری از خاطرات یا در ذهن راوی باقی نمانده یا به مصلحت از گفته شدنشان خودداری شده است. در واقع اینطور به نظر میآید خاطرات به صورت گزینش […]
کتابی برای مطالعه در وقت اضافه
آقای «امیر خیام» در کتاب سدنصرالدین نه همه زندگیاش را که اتفاقات شاخص دوران کودکیاش (که از نظر خودش جذابیت یا نکتهای دارد) در روایتهای کوتاه بیان میکند و همین قابلیت کتاب را برای مطالعه در وقتهای اضافه بالا میبرد. اما از نظر من برخلاف موضوع کلی کتاب، موضوع برخی روایتها ساده و پیش پا […]
مروری بر جستارهایی درباره رویارویی مذهب و رمان در ایران
امیر خداوردی که در تجربه زیستهاش در رابطهای رفتوبرگشتی بین جهان ادبیات و جهان حوزه بوده، این خصلت وجودی خود را در کتاب خویش وارد ساخته و با زبان حال به ما نشان میدهد که ذهن چنین انسانی تا چه اندازه میتواند درگیر مسائلی باشد که برای دیگران مطلقاً اهمیتی ندارد یا برای آن ارزشی […]
روایتی از کتابها و چیزهایی که با خود دارند
یک: ابوالفضل، جوشکارِ گران! کتابخانه پیچ شده بود به دیوار. دستتنها بودم آن موقع. یکییکییکی پیچها را وا کردم و کتابخانه سهلت را که فیتِ دیوار ساخته شده بود و از کف تا سقفِ یکسمتِ خانه را میپوشاند، از هم باز کردم. اینطوری میتوانستیم بیاندازیمش پشت خاور. مشکل گذراندنِ لتهای بلندبالا از راهروی کوتاهِ خانه […]
روایتی از انسانی به نام «مادر»
از اتاق بیرون میآییم. علی هم تازه بیدار شده. مدرسهها تعطیل است. هوای تهران خاکستری است. ـ «مامان ته گلوم میسوزه…» بسمالله الرحمن الرحیم. یا صاحب صبر! به دومینوی بیماری فکر میکنم که از اول مهر چندباری به جان خانوادهام افتاده. به چندین روز زیستن میان شربت و قرص و تبسنج. به بچههای بداخلاقی که […]
مثبت و منفی تهراننوشتههای یک بچهطهرون
برای حرف زدن از این کتاب میتوان از چند منظر به بررسی آن پرداخت. ـ خاطرات به مثابه ابزار شناخت واژه «طهرون» که روی جلد کتاب نقش بسته است؛ با این نگارش و این شکل محاوره آن در کنار طرح جلد کتاب ذهن را به سمت و سوی تهران در گذشتهای نه چندان دور میبرد […]
تجربه مواجههای با غیرکاغذیها
ـ یک: قیمت برای بسیاری از ما قیمت محصول در تصمیم برای خرید آن، حرف اول را میزند. کتابهای الکترونیک ـ اگر رایگان نباشند ـ قطعا از کتابهای چاپی ارزانتراند. در برخی نرمافزارها میتوانید با خرید اشتراک به کتابخانهشان دسترسی پیدا کنید و قیمت نهایی برایتان مقرون به صرفهتر میشود. حتما تجربه کردهاید که بعضی […]
معمولی بودن بد است؟
«گاف» داستان زن جوانیست که تلاش میکند تاثیرگذار باشد. همچنان که رسالت معلمان بوده، از دیرباز تاکنون. آنها که چراغ راه بودهاند و نور و ماهتاب و هر شیء تابناک دیگری که راه را روشن کرده و گاها نیز خود را به آتش کشیدهاند، تا اثری از خود بر جای بگذارند. فارغ از رنگ و […]
دورنمای یک غول در «رنجکشیدگان و خوارشدگان»
ـ اولشخص مفرد: عریانیِ زیبا داستایفسکی این کتاب را در راه برگشت از سیبری نوشته است. کتاب واجدِ نوعی روایت اولشخص مفرد است که بهخوبی میتوان تأثیر سالهای زندان و انزوا را در انتخاب این نوع زبان، برای روایت، که جنبهای زمزمهای دارد مشاهده کرد. داستایفسکی دو کتاب دیگر را با همین زبان نوشته است. […]
روایتی از یک کنش دانشجویی در کشور بولیوی
اولین چیزی که همان ابتدا توجهم را جلب کرد عنوان کتاب بود؛ «در میان سرخپوستها». این عنوان حس خوشایندی منتقل نکرد، به خصوص اینکه روایت بچههای جنبش عدالتخواه دانشجویی بود و همین کمی برایم سوال برانگیز شد که چرا چنین اسمی که حاوی نوعی نگاه شمال به جنوب است روی این کتاب درج شده است. […]
«عمارت هیتلر» داستان معمایی چند نسل
«رمان تاریخی» تنها به کار آموزش تاریخ در قالب داستان نمیآید؛ بلکه باید قبل از همه، تمام عناصر و سازههای اصلی، خیالین، نمادین و دلالتگر رمان را در خود داشته باشد وگرنه تا سطح گزارشی روایی سقوط میکن. ایتالو کالوینو رماننویس برجسته ایتالیایی میگوید: «قصه، زاده «ایماژ» یا تصویر ذهنی است نه مخلوق تزهایی که […]
آغازی خوب با پایانی روشن
محله ناظرآباد مصداقی از محلههای فقیرنشینِ حاشیهایِ شهرهای بزرگ است. اما آنچه به عنوان اوج نقطه تضاد در رمان رخ نشان میدهد و از این رهگذر عدمِ تعادلِ رمان تعلیق و جذابیت را افزایش میدهد آنجاست که ارغوان، معلم شاگردانی است که هیچ شباهتی به ناظرآبادیها ندارند. در واقع هرچه آنان دارند، ناظرآبادیها ندارند و […]
مروری بر کتاب «عملیات عطش»
مهمترین خصیصه در عملیات عطش این است که نویسنده در تمام صحنهها حضور تاثیرگذار و متحرک دارد. این که میگویم متحرک به معنای این است که عنصر نویسنده در داستان منفعل نیست و انعطافپذیری دارد و در نهایت همین حضور پررنگ نویسنده در وسط معرکه سبب زیبایی زبان و استاتیک شدن روایت شده است. نویسنده […]