مجله الکترونیک
فراموشی فرهنگها، فرهنگها را فراموش میکند؟
دلم برای امام حسین (ع) بچگیام تنگ شده است. مرد بزرگی که هرچه بزرگتر شدم، بیشتر دیدم که جهتش معلوم است اما طرف هیچکس نیست، حتی طرف خودش. چیزی را درک کرده که برایش از تمام جذابیتهای یک زندگی معمولی بالاتر بوده و از دلخوشیهای روزمره ما عبور کرده. چیزی را دیده آنقدر زیبا که […]
مروری بر مجموعه داستانی از چهار نویسنده مهاجر
«وصلههای ناجور» برخلاف اسمش دربردارنده وصلههایی است که حسابی با هم جورند. 7 داستان از 4 نویسنده زن که از نسلهای اول و دوم مهاجران به این کشور بودهاند و هرکدام با نگاهی خاص، مهاجرت و ابعاد مختلف آن را مورد واکاوی قرار دادهاند. ایجابا شگو اصالتی سومالیایی دارد، لیلا وادیا متولد بمبئی است، گابریلا […]
نگاهی به «درد سنگ» نوشته میلنا آگوس
راوی داستان همیشه مسحور روایتهای مادربزرگش از عشقی پنهانی است و البته مسحور خود مادربزرگ: «من که به دنیا آمدم، مادربزرگم بیشتر از شصت سال داشت. یادم است که در کودکی به نظرم خیلی زیبا بود و همیشه وقتی موهایش را شانه میکرد و گیسهایش را به همان مدل موهای قدیمی پشتسرش جمع میکرد دلم […]
کلاس داستاننویسی تمامعیار برای نویسندگان کمتجربه و حتی باتجربه
«آخر داستان» روایت زندگی مترجم و استاد دانشگاهی است که عاشق شده و به آخر و عاقبت همه عشقها مبتلا شده، معشوق گذاشته و رفته و حالا او با مرد دیگری زندگی میکند، تلاش میکند آنچه در این عشق بر او گذاشته را در قالب یک رمان بنویسد. مثل هر آدم دیگری که عشق رهایش […]
«فراموشان» یادآوری میکند، هستیم تا روایت کنیم
داوود غفارزادگان نویسنده خوب و گزیدهکاری که در عوالم خودش سیر میکند و کمتر اهل ارتباط با رسانهها و آمدوشدهای معمول جمعی است، با همین دیدگاه در «فراموشان» سراغ شش شخصیت غیرمشهور رفته که از واقعه عاشورا روایتی دارند. آنها در حاشیه اتفاقات بزرگ ایستادهاند و از دید خود آنچه میگذرد را شرح میدهند. نتیجه […]
روایتی از عاشورای انسان
نمیدانم… اصلاً همان عافیتطلب بمانم. زبانم هم که سرخیاش را عیان کند، سرم سبز نمیشود. از چه علاقهمندیام گذشتهام که بتوانم از مردی بنویسم که نوه پیامبر بود و با همین عنوان میشد روزگارش سکه باشد، میشد که قصه زندگیاش با عبارت «تا پایان عمر به خوبی و خوشی زندگی کرد» به پایان برسد. به […]
دموکراسی چگونه بلعیده میشود؟
موسی در رمان همان جمهوریت است. جمهوریتی که در افغانستان دوبار تلاش کرده حرکت کند و جامعه را به پیش براند، اما در هر دو مواجهه، امارت اسلامی طالبان متوقفش کرده و او را کشته است. جمهوریت در افغانستان در هر دو باری که تلاش کرده، شکل بگیرد از یک ناحیه شکست خورده و میتوان […]
داستان یک شهر ـ شیراز
شیراز اما در داستاننویسی ما هم جایگاه ویژهای دارد، همانطور که مهدی حمیدی شیرازی و خیلی از دیگر شعرای معاصر هم از شیراز سرودهاند و هنوز هم میسرایند، داستاننویسان بزرگ بسیاری دارد که گاه در دل شهرشان هم داستان خلق کردهاند. همینطور کم نیستند داستاننویسان غیرشیرازیای که دل به این شهر جادویی سپردهاند و در […]
قرن نو ـ برای همه سبزه سبزکنندگان و سبزنکنندگان
بعد از مرور همه این فکرها اما با خودم دو دوتا چهارتا میکنم. از نوع اقتصادیاش را که یاد نگرفتهام، اما میتوانم این تحلیل حسنه ریاضیات را بیاورم به دیگر ساحتهای زندگی و مثلا با صدای بلند از خودم که دارد خسته و کوفته و مثل همیشه خوشحال چای کیسهای را میاندازد توی لیوان بپرسم […]
«ماتی خان» و روایت یک اعتراض
«ماتی خان» روایت یک اعتراض است، اعتراض قبیلهای که قصد ندارد اجازه دهد زیر چرخدندههای مدرنیته وارداتی رضا پهلوی و نامردمی ماموران دولتی له شود و فرهنگش دیگرگونه شود. رمان راوی سالهای ابتدایی حکومت پهلوی اول است؛ راوی تمام کوتاه آمدنها و نرمشهای ماتی خان و اهالی قبیله برای داشتن زندگی آرام، که البته نصیبشان […]
بیایید با هم چند داستان برفی بخوانیم
نمونههای داستانی بسیارند و هر کدام از برف به نیتی استفاده کردهاند. حالا شما هم شال و کلاه کنید که میرویم برخی داستانهای برفی که با برف در ذهنمان ماندگار شدهاند، مرور کنیم. ـ برفهای اسطورهای شاید ندانید که در ایران باستان «دیو برف» داشتهایم. ملکوس یا مرکوس دیوی است که در پایان هزاره اوشیدر، […]
«چمدانهای باز» نگاهی منطقی به مهاجرت دارد
نگاهی که البته این روزها در «چمدانهای باز» سیدمحسن روحانی با آن روبهروییم که مهاجرت را یک پدیده خاکستری میبیند و بررسی میکند. او ابدا قصد ندارد پدیده مهاجرت را سیاه یا سفید تعریف کند و با نثری ساده و روان ماجرای مهاجرت تحصیلیاش به آمریکا را تعریف کرده و در ادامه به بیان خاطرات […]
داستان یک شهر ـ اهواز
طبیعتا مانند هر شهر دیگری حقش در ادبیات داستانی معاصرمان ادا نشده و آنقدر زنده است و زندگی دارد، که در رگهای داستانها و رمانها جاری نشده است. اهواز ـ دوران انقلاب اسلامی (مدار صفر درجه ـ احمد محمود) احمد محمود متولد اهواز است و روح زادگاهش در رمانهایش جاری. او را همه میشناسیم، نویسندهای […]
روایتی از مواجهه با مرگ و درد
این فکرها مرا میبرد به دوماه همنشینی هر روزهام با دریا. آنجا که کمکم یاد گرفتم دریا بسیار باهوش است و هیچوقت زندهها را به ساحل پس نمیدهد. او همیشه مردهها را میاندازد بیرون. ماهیهای مرده، خرچنگهای مرده و بهقول محلیها ملیماهی (همان مارماهی) مرده را… آن روزها مشاهداتم از دریا جدی شده بود، فراغت […]
داستان یک شهر ـ کرمان
بم ـ دهه پنجاه (داستانهای غریب مردمان عادی ـ محمدعلی علومی) داستاننویسها هم شهروند یک شهر هستند، مثل دیگر مردمان با هر شغلی، اما داستاننویسها میتوانند زبان و یا لهجه یک شهر را طوری لابهلای اتفاقاتشان زنده نگه دارند که تا همیشه در ذهن مخاطب زنده بماند. باور ندارید؟ این چند سطر از «داستانهای غریب […]
داستان یک شهر ـ مشهد
داستان امروز را هم که گفتیم چیست، یک سفر کاغذی به مشهد و نگاهی به رمانها و داستانهایی که از این شهر نوشتهاند. مشهد ـ دوره تیموری (پریزاد ـ سعید تشکری) تشکری در شهر قوچان به دنیا آمده و در مشهد زندگی میکند. این سالها بیش از هر نویسندهای نقش مشهد را در داستانهایش پررنگ […]