«جنگ و صلح» در بستر دو جنگ بزرگ بین روسیه تزاری و ارتش فرانسه با هدایت ناپلئون بناپارت روایت میشود. جنگ و داستان چند خانواده چیزی است که در «جنگ و صلح» میخوانیم. البته نویسنده روس نه تنها به ایجاد یک تصویر زنده از جنگ، بلکه در اثرش بررسی جهان درونی هر فرد درگیر در جریان جنگ را مدنظر قرار داده است.
تولستوی برای نوشتن «جنگ و صلح»، حدود هفت سال زمان صرف نوشتنش کرده است و بیشتر از پانصد شخصیت خلق کرده است که البته دنبال کردن روایت چند نفر از آنان برای پیگیری خط داستان کفایت میکند. نویسنده بزرگ روس در این کتاب البته نظرات فلسفی، تاریخی، اقتصادی و روانشناسانهای هم دارد که مخصوصاً در اواخر کتاب اظهار نظرهای فلسفیاش بیشتر هم میشود.
در نسخه چهار جلدی منتشر شده، در جلد اول و دوم، جنبه داستانیِ کتاب است که غلبه دارد اما در جلد سوم و چهارم تولستوی بیشتر از جهانبینی خود حرف میزند و دیدگاههای فلسفی و جامعهشناسانهاش در آن بیشتر مشخص است.
آغاز «جنگ و صلح» با یک میهمانی اشرافی درآستانه جنگ و لشگرکشی ناپلئون به روسیه تزاری است. داستان از یک مهمانی شروع میشود که بسیاری از اشراف روسیه در آن حضور دارند. گویی تولستوی سعی کرده است تا با به تصویر کشیدن این میهمانی، شرایط نظام حاکم بر مناسبات اجتماعی روسیه تزاری آن زمان را با نگاهی جامعهشناسانه به تصویر بکشد. درمورد بخش تاریخی و حمله ناپلئون به روسیه، شکست و فرار فرانسویها از روسیه فرجام لشگرکشی فرانسویهاست. ناپلئون خیلی مقتدارنه وارد خاک روسیه میشود. حتی کار به جایی میرسد که روسها از دور، مسکو آتش گرفته را نگاه میکنند اما وضع به همین منوال نمیماند. در نهایت کمبود آذوقه و سرمای غیرقابل تحمل روسیه، فرانسویها را از پای میاندازد و آنها را مجبور به فرار میکند.
تولستوی در «جنگ و صلح» سعی کرده تا از روایات مستند در طول داستان بهره ببرد چرا که ناپلئون بناپارت در سال 1812 به روسیه حمله کرد و تولستوی در سال 1828 متولد شد بنابراین برای نگارش کتابش به سالهای پیش سفر کرد و آنچه راجع به لشگرکشی ناپلئون در کتاب آورده براساس مستندات تحقیقی است.
موضع تولستوی در «جنگ و صلح» از نکات دیگر مورد توجه است. از نظر تولستوی انسانها موجوداتی تغییرپذیر هستند، شخصیتهای «جنگ و صلح» تحت تاثیر تجربههای مختلف به آدمهای متفاوتی تبدیل میشوند و این موضوع که چرا آدمها رفتاری مشخص را در مواقع خاصی از خود نشان میدهند مورد بررسی قرار میگیرد. او نگاهی جبرگونه به وقایع دارد و از نظرش حتی سیاستمداران و حاکمان هم تصمیمگیرندگان مطلق و اصلی جنگ به حساب نمیآیند. تولستوی، مسایل را چندوجهی و کلی میبیند. تاریخ و مردمانش چیزی است که او دربارهاش زیاد سخن میگوید. بیهودگی جنگهای مکرر و صلحهای ناپایدار؛ جنگهایی که به جز کشتن و کشته شدن هیچ دستاوردی ندارد، و انتقاد به ویرانی حاصل از جنگ از جمله موضوعات مطرح شده در کتاب است. از عشق و نفرت تا جنگ و خشم و آزادی…
عنوان:جنگ و صلح (دوره چهار جلدی)/ پدیدآور:لئون تالستوی، مترجم: سروش حبیبی/ انتشارات: نیلوفر/ نوبت چاپ: هفتم.
انتهای پیام/