«فراموشان» داستانی نود و شش صفحهای با همین محور به قلم داوود غفارزادگان است. فراموشان با زیر عنوان «داستانی از واقعه کربلا» دربردارنده شش روایت با عناوینی نظیر «روایت قاصد والی مدینه»، «روایت همسر زهیر بن قین»، «روایت یکی از سربازان حربن یزید ریاحی»، «روایت غلام عبیدالله بن زیاد»، «روایت یک کاتب گمنام» و «روایت قیس بن اشعث» است. نویسنده در هر قسمت از داستان از زبان فردی که در این فاجعه شرکت داشته یا شاهد آن بوده، روایت شده است.
فراموشان حکایت آنهایی است که سرنوشت و حضورشان خیلی مورد علاقه مقتلنویسان نبوده. آدمهایی که در نگاه اول زندگی و نحوه حضورشان در واقعه کربلا جذابیت منحصر بهفرد و یا حتی تکاندهندهای ندارد، از اینرو در سایهماندگان محسوب میشوند. برای آنهایی که راوی کربلا بودند روایت یکی از سربازان ساده لشگر حر بن یزید ریاحی چه اهمیتی دارد؟ یا روایت یک کاتب گمنام؟ آنها نه از اصحاب ولی خدا هستند که با عاقبت بهخیری به فوز عظیم شهادت نائل شوند و نه از سردمداران لشگر شر که رجزی بخوانند و یا تیری به ناحق بیندازند و برای گواهی مقابل امیر ظلم، جهان را به شهادت بطلبند.
غفارزادگان در این کتاب سراغ واقعه جنگ و میدانش نرفته است. او به جستجوی فراموشان واقعه رفته و آنها را از دل تاریخ بیرون کشیده است. اما نه بهسان مورخان که با زدودن گردوغبار زمان شخصیت را در بستر تاریخ بازنمایی کنند، بلکه غفارزادگان در این کتاب شخصیتها را در بستر داستان پرداخته است. اما در عینحال به بهانه داستان در به کارگیری از عنصر تخیل هم زیادهروی نکرده است.
در فراموشان خبری از اصل واقعه به معنای (fact) نیست. شما از جنگ و جزئیات به هم پیوسته عاشورا، قبل و بعد آن اثری نمیبینید. بلکه از نظرگاه و زاویه دید شش راوی به واقعه و اثرات آن نگاه میشود.
همه شش راوی از زاویه و نظر خود و نه همچون مقاتل از زبان یک راوی دانای کل به وجود امام، حادثه رخ داده جنگ و تصمیم و انتخاب خودشان مینگرند. این افزایش زاویه دید و نظرگاه علاوه بر جان دادن به شخصیتهای در سایه مانده تاریخ، به معنای نگاه به واقعه عاشورا از زاویهای است که تاکنون دیده نشده است. در اینجا، روایت کلان ماجرا نه عاشورا بلکه انسان در بزنگاه انتخاب و همراهی با حق و یا استنکاف از همراهی با دلایل عدیده ولو عقلانی است. در همین راستا جزییات و ظرایفی نقل میشود که تاکنون برای مخاطب ناشناس بوده است. از این منظر کتاب «فراموشان» دارای اعتبار و اهمیت است.
با اینکه در این کتاب داستان انسان و همراهی او با ولیالله طرح شده است و واقعه بماهو واقعه موضوعیت ندارد اما لاجرم با خواندن هر یک از این شش قصه مخاطب با وجهی از واقعه روبهرو میشود.
با نگاهی به شناسنامه فراموشان، در مییابیم که کتاب جزء مکتوبات منتخب وزارت آموزش و پرورش در فهرست توصیفی کتابهای آموزشی شماره یک (دوره های راهنمایی و متوسطه) قرار گرفته است. دلیل این امر برای کسی که کتاب را مطالعه کرده باشد واضح است. نکته مثبتی که نمیتوان از آن چشم پوشید نثر به شدت روان و در عینحالی امروزی ولی پاکیزه کتاب است. غفارزادگان به هیچ عنوان در فراموشان دچار بازی با لغات نشده است. حتی تن به استفاده از برخی کلمات در دهان افتاده امروزی نداده است. کلمه برای او در خدمت محتواست. حتی در محتوا هم در دام احساسات نیفتاده است. اتفاقا در این کتاب کاملا هوشمندانه برای مخاطب میگوید که نتیجه قطعی رودرویی با حق جز فلاکت نیست. حالا تو بنشین و تا قیامت بهانه به هم بباف و جهان را در خدمت بگیر که من مقصر نبودم و قربانی تصمیمات دیگری شدم. یا مگر فقط من بودم که چنین غلطی را مرتکب شدم؟
«مگر من او را غریب و تنها در کوچههای تاریک رها کردم؟ مگر همه نخزیدند به کنج خانهها، که من هم نرفته باشم؟ خب، زن و فرزند داشتم و از پسرِ زیاد، مثل شما سگان میترسیدم. مگر یادم رفته بود که پدرش با پدران ما چه کرد؟ آنها را از همین نخلهای کوفه به دار آویخت و دست و پایشان را برید. عبیدالله پسر عمو بود! با شمشیر آخته و انبان پر از طلا آمده بود و من یکی از این مردمان، بیشتر نبودم»
چه فرقی میکند ما همه میتوانیم یکی از فراموشان تاریخ بشویم. مگر نه اینکه «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» است. مگر نه اینکه هر زمان عاشورا و هر زمین کربلاست. بله ما مدام در حال انتخاب و تصمیم هستیم. در حال محاسبه هزینه و فایده و در حال بهانهتراشی یا تردید بر سر دو راهیهای اخلاقی.
تاریخ بُرداری است که باید مختصاتش به دست بیاید تا در بزنگاههای همیشگی زندگی از فراموشان عاقبت بهشر ماجرای زندگی نباشیم و نشویم. در سایه مانده هم شدیم چه خوب که همسر زهیرابنقین باشیم. همو که زهیر را از چاه نحس تردید بیرون کشید و روانه خیمه امامش کرد.
فراموشان تعداد صفحات زیادی ندارد. بدخوان و سختخوان هم نیست. این کتاب منظره نو و بیادا و اطواری به عاشوراست.
عنوان: فراموشان/ پدیدآور: داوود غفارزادگان/ انتشارات: قدیانی/ تعداد صفحات: ۹۶/ نوبت چاپ: نهم.
انتهای پیام/