«وصلههای ناجور» برخلاف اسمش دربردارنده وصلههایی است که حسابی با هم جورند. 7 داستان از 4 نویسنده زن که از نسلهای اول و دوم مهاجران به این کشور بودهاند و هرکدام با نگاهی خاص، مهاجرت و ابعاد مختلف آن را مورد واکاوی قرار دادهاند. ایجابا شگو اصالتی سومالیایی دارد، لیلا وادیا متولد بمبئی است، گابریلا کوروویلا پدری هندوستانی دارد و مادری ایتالیایی و اینجی موبیایی مصری است. همه اما فارغ از اینکه در کدام نقطه از جهان متولد شدهاند، تحت تأثیر ایتالیا هستند که البته این پدیده در بررسی ادبیات مهاجرت امری عادی است، اما جالب این که در سبک نوشتاری هر چهار نویسنده، رگههایی برجسته از طنز معمول نویسندگان ایتالیایی مانند استفانو بنی، ایتالو کالوینو و… دیده میشود.
اگر توانایی این را دارید که دستتان را ببرید داخل یک کندوی عسل و با نیش چند زنبور کوچک کم نیاورید، «نا» در میان اسم کتاب یعنی «وصلههای ناجور» برای شما هم مثل من اضافی خواهد بود و میتوانید دل بدهید به روایتهای تلخـشیرین مهاجرت. نویسندگان طبیعتا راوی تجربیاتی هستند که در یک جامعه جدید پشت سر گذاشتهاند. تجربیاتی که گاه خود از سر گذراندهاند و گاه دیگری، اما تلخترین بعد آن را میتوان در تلاشهایشان برای مورد قبول واقع شدن در جامعه جدید دید.
هر راوی، یک درد است. او تلاش میکند از هویت خود فاصله بگیرد و حتی گاهی آن را منکوب کند. کاری که کوروویلا در داستان «هندوستان» به شدیدترین شکل انجام میدهد و البته تصویری واقعی از دو کشور را میگذارد کنار هم. او دیگر نمیتواند اهل کشوری باشد که در آن به دنیا آمده است. هویت او را نه زادگاه، بلکه عطر و بو و طعمها و فضایی که در آن رشد کرده، شکل داده است.
لیلا وادیا هم در «کاری مرغ» سراغ همین موضوع رفته و دغدغههای یک نوجوان را نشان میدهد که چطور تلاش میکند خود را پیدا کند. او مانده میان والدینش و جامعه ایتالیا. خانواده او دو دهه است در ایتالیا زندگی میکنند و از مواهب زندگی راحت بهرهمند هستند اما صبحها دلشان برای روستایشان در هند تنگ میشود و اجازه نمیدهند دختر به شیوه محیطی که در آن بزرگ شده زندگی کند. آنها به کشور تازهای مهاجرت کردهاند، اما هندی درونشان زنده و فعال است. مهاجرت حتما برای نسلهای بعدی یک خانواده مواهبی دارد، اما نسل اول مهاجران اغلب در میان همین سردرگمیهای فرهنگی و عدم تطابق خود با محیط تازه روزگار میگذرانند و احتمالا هم مثل شخصیتهای همین داستان تعارضهایی را با محیط و بیش از همه فرزندان خود خواهند داشت.
اینجی موبیایی، در داستانهایش شرح دقیقی از مواجهه با مشکلات تحصیلی و کاری در مهاجرت دارد و حال و هوای داستانهایش با بقیه نویسندگان متفاوت است. روح ایتالیایی کمرنگتر و جدیت بیشتری که در آن به نوعی واکاوی معضلات و البته احساسات درونی یک مهاجر نسبت به آنها مورد بررسی قرار میگیرد. به زبان خودمانیتر موبیایی احتمالا آزرده از کاغذبازیهاست و یا بارها شاهد این آزردگیها بوده است. داستان او از این جهت هم جالب است که صرفا درگیر بیان اتفاقات رنگیتر کشور تازه نشده و خاکستریها را گذاشته زیر ذرهبین.
ایجابا شگو را باید مهمترین نویسنده معرفیشده در این کتاب جمعوجور دانست. هرچند داستان ارائهشده از او نیازمند یک ویراستاری جدی است، اما او میداند مخاطب را با خودش به کجا ببرد و چطور تلاش کند برای تبدیل چمدانهایش به کمد! چینش هوشمندانه داستانها همان اول کار، با قلاب قوی خانم شگو مخاطب را شکار میکند و اگر نبود گسستهای متنیای که چندین بار به شکلی عجیب در متن رخ میدهد، داستان میتوانست مورد توجه بیشتری قرار گیرد. «دورافتاده از سرزمین مادری» داستان طغیان یک مهاجر علیه خودش و خانوادهاش است. طغیان نوجوانی که میخواهد به یک جهان باثبات قدم بگذارد و این کار را به شیوه خودش انجام میدهد. در داستان بیش از هر چیز میتوان دید که مردمان سرزمینهای ناآرام، هرگز از ناامنی تجربهشده در سرزمین مادری کاملا جدا نمیشوند و این ناامنی همیشه بت آنهاست و حتی در آرامش و سکون هم نمیتوانند صدای توی سرشان را آرام کنند. همان صدایی که مدام میگوید، زندگی چمدانی هرگز پایان نمییابد.
«وصلههای ناجور» را مهزاد شیخالاسلامی ترجمه و نشر امیرکبیر راهی بازار کتاب کرده است. کتابی جمعوجور که در مرحله انتخاب داستان موفق بوده است. ترجمه کار و تطبیق آن با متن اصلی در توان بنده نیست که این زبان را نمیدانم، اما اینقدر میدانم که کتاب به یک ویراستاری اساسی نیاز دارد تا داستانها دیده شوند، که ویراستار خوب اثر مرده را هم زنده میکند و ویراستار کارنابلد یا جای خالی ویراستار، یک اثر قوی را هم کمجان و بیمایه نشان خواهد داد.
عنوان: وصلههای ناجور؛ ادبیات مهاجرت ایتالیا/ پدیدآور: ایجابا شگو، لیلا وادیا، گابریلا کوروویلا، اینجی موبیایی؛ مترجم: مهزاد شیخالاسلامی/ انتشارات: امیرکبیر/ تعداد صفحات: ۱۸۹/ نوبت چاپ: دوم.
انتهای پیام/