کتاب را احمد عربلو نوشته و کارگاه کمیکاستریپ مرکز تلویزیون و انیمیشن حوزه هنری تلاش به خرج داده و داستانی اصیل از عهد پهلوانان و عیاران ایرانی را در قالبی جذاب و امروزی روایت کردهاند.
نویسنده داستان پهلوان مفرد را با تصرف و تلخیص نسبت به منبع اصلی نگاشته و سیمای جوانمردی را ترسیم میکند که میانهای با ستم و تعدی به مردم ندارد. او زمانی وارد هرات میشود که پهلوانی میرخلیلنام از صراط صواب منحرف شده و دمار از روزگار مردم درآورده است. میرخلیل بهرسم پهلوانان، جماعتی گرد خود دارد که نوچه نامیده میشوند و همین نوچههای میرخلیلاند که هرجا میرخلیل میرود، پیش و بیش از خود او به خلق خدا ستم روا میدارند.
مفرد پیش از آنکه در یکی از این صحنهها، شاهد ستمگری و حقوحسابگیری میرخلیل و نوچههایش باشد، در دربار سلطان حسین بایقرا با پهلوان هرات روبهرو میشود که او را به هماوردی میطلبد. مفرد اما تمایلی به مبارزه ندارد. علت بیعلاقگی پهلوان مفرد به رویارویی با میرخلیل، در کتاب بدایعالوقایع با ظرافتی خاص بیان شده که به نسب سیادت میرخلیل بازمیگردد و از زبان پهلوان مفرد میگوید: «با آل علی(ع) هرکه درافتاد ورافتاد.» در کتاب «جوانمرد» اشارهای به این موضوع نمیشود و در ادامه، نوشتهها و نقاشیها، حکایت چگونگی لابدشدن پهلوان مفرد از مبارزه را تصویر میکنند که سرانجام در شرایطی نابرابر بهلحاظ جسمی، برابر میرخلیل حاضر میشود و پهلوان هرات را شکست میدهد. خوی جوانمردی و ادب عیاری مفرد با وجود غلبه بر حریف، او را مجاز به تحقیر و تخریب میرخلیل نمیکند و همین دستگیری و فروتنی اوست که باعث میشود میرخلیل پای در رکابش بگذارد و در نتیجه این اتحاد و دوستی، دو پهلوان، در غائله حمله ازبکان به خراسان، ذیل عنایت حضرت رضا(ع)، در دفع شر ازبکان از خراسان حرف اول را میزنند.
پدیدآورندگان کتاب «جوانمرد» (قصهای از زندگی پهلوان مفرد) نهفقط در زبان نقل داستان، که در سیاق تصویرگری هم دو وجه تاریخیبودن قصه و مخاطب امروزی را در نظر گرفتهاند. هم نثر کتاب از سبک امروزی پیروی نمیکند، هم شیوه خلق تصاویر با فضای تاریخی آن همداستان است؛ اما در عین حال، نثر قصه و تصویرگری برای مخاطب امروزی نیز جذاب، روان، قابلفهم و ارتباطگیری است و نسل کودک و نوجوان را پس نمیزند. واژگان کتاب در دایره لغاتشان یافت میشود و تصاویر نیز در عین پیوست و یادآوری فضای ایران سدههای پیشین، بهلحاظ بصری قدرت جذبشان را داراست.
در مجموع باید گفت، یادآوری و بازآوری داستان انسانهای نمونهای که هم زور بازو داشتند و هم اخلاق نیکو، برای نسل مخاطب اینگونه کتابها اقدامی پسندیده است. نسل امروز کودک و نوجوان با غرقشدن در دنیای بازیهای رایانهای و تماس مداوم با تصویر اغراقشده خشونت مبتنی بر قدرت بدنی، نیازمند آن است تا در هوایی نفس بکشد که قهرمانان واقعی سرزمینشان در آن تنفس کردهاند، قهرمانانی که بر بال ادبیات داستانی منظوم و منثور ایرانی تا عصر حاضر پرواز کردهاند و کتابهایی چون «جوانمرد» بار بازخوانی جذاب آنها را برای نسل جویای هویت ایرانی بر دوش گرفتهاند.
تلفیق مضامین مهمی چون اصالت، قهرمان ایرانی، منش جوانمردی و دیدگاه دینی و ولایی و ارادت به اهلبیت(ع)، با عناصری که همه اسباب و لوازم قصهگویی برای نسل طالب ماجرا و کشمکشهای مهیج را کنار هم جمع کرده و در قاب نقاشیهایی زیبا در چشم مخاطب امروزی مینشاند که کمتر حوصله خواندن متون مطول و ثقیل ادبی کهن را دارد، رمز توفیق کتابهایی چون این اثر است.
پانوشت:
1ـ بخشی از کتاب بدایع الوقایع اثر زین الدین واصفی، یکی از کتابهای استثنایی برای شناخت آدابورسوم و فرهنگ مردم هرات و در واقع مربوط به تاریخ این شهر در اواخر دوره تیموریان و آغاز دوره صفویه (سدههای ۹ و ۱۰) است که (حدود سالهای ۵۱ و ۵۲) به فارسی منتشر شده است.
عنوان: جوانمرد؛ قصهای از زندگی پهلوان مفرد از مجموعه پهلوانان/ پدیدآور: احمد عربلو، تصویرگر: امیرهوشنگ معین/ انتشارات: سوره مهر/ تعداد صفحات: ۳۴/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/