خاطرات و تجربیات سوژه در «برده سور» آن قدری کشش و ظرفیت و جذابیت دارد که اگر آن را به اهلش بدهند میتواند یک فیلمنامه بسیار خوب از آن بنویسد.
شهبازی خودش را مدیون این پنج نفر میداند و فرد نزدیک آنها بوده. کسی که رشادت و دلیری، هوش و ذکاوت، دعاو مناجات و معنویت، مرام و معرفت، خشم و ناراحتی و حتی خستگی و گرسنگی آنها را از نزدیک
یکی از نکات «روزهای پیامبری» کلیشهشکنی در روایت یکی از موضوعات پیرامون دفاع مقدس بدون شکستن حرمت آن است.
«شنام» داستان کیانوش، «عصرهای کریسکان» قصه سعید سردشتی و «برده سور» روایت یدالله خداداد مطلق از اسارتی طولانی، ظالمانه و سخت در دست گروههای معارض در کردستان و اگر دقیقتر بخواهید دموکرات و کومله است.
در «عملیات عطش» تحلیل با خبر درهم نمیشود و آنچه تصویر میشود خبر است. به همین خاطر است که ریتم روایت کمی تند است و مخاطب را هم با خود میکشاند.
روایت سختیهای کار و همت آقای توکلی (مربی و مسئول گروه) در کتاب «مادر برام قصه بگو» میتواند نمودار خوبی از کار فرهنگی باورمند به آرمانهای انقلاب اسلامی باشد.
محمدعلی نورانی در کتاب «پسرهای ننه عبدالله» تمام آنچه اتفاق افتاده است را با قلم سعید علامیان برایمان روایت کرده است. این کتاب دفترچه خاطرات و روزشمار ابتدای جنگ و اشغال خرمشهر تا سوم خرداد و آزادسازی خرمشهر است.
«از مشهد تا کاخ صدام» روایتی از اسارت در روزهایی است که تمام قوای ایرانی برای آزادی خرمشهر مشغول نبرد بودند و گروهی از نوجوانان ایرانی در زندان استخبارات عراق به سر میبردند.