روضه داستانی به روایت «فراموشان»

نگاهی نو به مفهوم فراموشی

01 شهریور 1401

دنیای نویسنده‌ها پر است از سوژه‌های تاریخی و واقعی که جان می‌دهند برای روایت کردن. اما کار به همین سادگی است؟ نه.

نویسنده‌ها همیشه به دنبال اتفاقات خاص و شنیدنی می‌کردند تا از آن قصه‌ای بسازند. این قصه‌ها که اکثراً هم شنیدنی‌اند، ملغمه‌ای از تخیلات نویسنده و واقعیتی است که او با کنجکاوی و جستجو، پیدا کرده و بعد مثل یک مجسمه‌ساز، سنگ اولیه را تراشیده تا به شاهکار درون دلش برسد. این وجه کار نویسندگان و مجسمه سازان، همان وجه مشترک «هنرمندی» است. نویسنده‌ها همیشه دنبال نقاط عطف تاریخ هستند و کدام نویسنده‌ایست که ظرفیت بزرگی چون «کربلای سال ۶۱ هجری» را از دست بدهد؟

رمان کوتاه «فراموشان» نوشته داوود غفارزادگان تنها یکی از چندین آثاری است که دریاره واقعه عاشورا نوشته شده است. ساختار این رمان کوتاه در نوع خودش جالب است. نویسنده این کتاب را به شکل روایت‌های داستانی از زبان شخصیت‌های کمتر شناخته شده، نوشته است. خط داستانی روایت‌ها از زمان مرگ معاویه و عدم پذیرش بیعت یزید توسط امام حسین (ع) آغاز می‌شود و به ماجراهای پس از شهادت ایشان می‌رسد. هر روایت مانند یک قطعه از یک پازل بزرگ است که در کنار هم، روایتی شنیدنی از شهادت امام حسین (علیه السلام) را می‌سازد.

روایت اول از زبان یکی از وزرا و نزدیکان والی مدینه است. قاصدی خبر مرگ معاویه را رسانده و از جانب یزید پیغام آورده که باید از حسین بن علی بیعت بگیری. روایت دوم، از زبان همسر زهیر بن قین است که خودش همسرش را راهی مسیر شهادت برای اهل بیت می‌کند. روایت‌های دیگر هم هر کدام به نوعی، از زبان افرادی نوشته شده‌اند که در ظاهر، دور از ماجرای کربلایند اما دست برقضا نقش اساسی و مهمی دارند‌. افرادی که همگی یک ویژگی مشترک دارند؛ نمی‌خواهند فراموش شوند اما دنیا آنها را فراموش کرده‌ است.

نویسنده در هر روایت، تصویرسازی خوبی انجام داده است. نویسنده مثل یک دوربین متعهد، هرچه از زاویه دید شخصیت اصلی روایت، دیده شده، در متن آورده. در این جزئی‌نویسی، یک نقطه ضعف کمرنگ از کتاب به چشم می‌خورد؛ آن هم زیادی شخصی شدن هر روایت است. به عنوان مثال در روایت اول که از زبان یکی از نزدیکان والی مدینه است ما با گزارشی از هر آنچه که در روز برای او اتفاق افتاده طرفیم. ابتدا با جزئیات کامل، در هر ساعت روز کنار اوییم اما رفته‌رفته از این جزئیات کم شده و روایت شکل کلی گرفته است. یعنی اولا نویسنده جزئیاتی را آورده که در خدمت داستان نیستند (با اینکه به شخصیت‌پردازی کمک کرده‌اند) و سپس همین جزئیات با یک شیب نسبتا ملایم، کم شده‌اند و حتی از دست رفته‌اند.

با این وجود «فراموشان» یک اثر موفق است. کتابی که رسالت خودش را در جریان شناخت عاشورا و امام حسین، با زبان ادبیات انجام داده است. باید در نظر داشت که روایت‌های کتاب فراموشان در سال ۱۳۷۳ نوشته شده‌اند؛ یعنی نزدیک به ۲۸ سال قبل و شاید حالا نمونه‌هایی از چنین نگاهی به کربلا را بسیار دیده باشیم. حتی این کتاب به نوعی مرجعی برای شناخت جدیدتر و سوژه‌یابی دیگر نویسندگان بوده است. با این حال باید توجه داشت که فراموشان در زمان خودش رمان کوچک ویژه‌ای بوده که از زاویه دید جدید و خاصی به قیام امام حسین (ع) و نقش مردم مختلف در آن پرداخته بود. همه‌چیز این کتاب کوچک در عین تکراری بودن، خاص و بی‌همتاست؛ از شکل روایت‌ها گرفته، تا نثر تاریخی و روان، فضاسازی‌های روشن و باورپذیر و انتخاب بهترین موقعیت برای روایت. حتی مفهوم مشترک روایت‌ها یعنی همین فراموشی هم انتخابی هوشمندانه توسط نویسنده است. همه این ویژگی‌ها در کنارهم، فراموشان را به یک تجربه خوب در رمان و داستان ایرانی تبدیل می‌کند که آغازگر اتفاقات مهمی است.

کتاب فراموشان در کنار روضه‌ها و عزاداری‌های ایام محرم، یک اثر داستانی خوب است که می‌تواند شما را به عمق واقعه کربلا برساند. کتاب مثل یک روضه منثور است؛ با این تفاوت که در این روضه فقط شور نیست که شما را به فکر می‌کشاند. بلکه کتاب آینه‌ای در برابر خواننده قرار می‌دهد تا بتواند با معیارهای واقعی نسبت خودش با امام حسین (ع) را بسنجد. حجم کم این رمان به شما اجازه می‌دهد که در کمترین زمان ممکن، روضه داستانی نسبتاً کاملی را بخوانید و به این فکر کنید که کدام زوایه پنهان از این واقعه باقی مانده، که کسی نتوانسته به تصویر بکشد؟

 

عنوان: فراموشان/ پدیدآور: داوود غفارزادگان/ انتشارات: قدیانی/ تعداد صفحات: ۹۶/ نوبت چاپ: نهم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید