مروری روایی بر کتابی که از درد جنگ میگوید
و تسلیم نمیشوی، تو درد و رنج و خون و مرگ را به زانو درمیآوری، هنگامی که بازی بچههایت را در میان آوار نگاه میکنی، میبینی؟ میخندند... تو با چشم اشکبار و دست مشت و موهای سفید شدهات دنیا را وادار به تعظیم میکنی.