گفتوگو با لیلا مهدوی درباره «نشان حُسن»
میخواستم چیزی بنویسم که در مختارنامه نباشد/ مخاطب مذهبی کمتر حوصله خواندن رمان جدی دارد
لیلا مهدوی معتقد است: مخاطب ارزشی و مذهبی عامه کمتر حوصله خواندن رمان جدی را دارد.
گفتوگو با جواد کلاته عربی درباره «عملیات عطش»
دغدغهام اثبات اصل ماجرای تنگه ابوقریب نبود/ روایت رسمی محافظهکار و مصلحتاندیش است
جواد کلاته عربی میگوید: روایت رسمی همیشه روایت محافظهکار است، حالا شاید من نتوانم تعریف کاملی از روایت رسمی ارائه بدهم ولی قطعاً محافظهکار است.
جزئیات، جاز، جنگ و هاروکی موراکامی
دنبال فیل هوا کردن نباشید
«شکار گوسفند وحشی»، کتابی است که میتواند برای لحظاتی آدم را درون خودش فرو ببرد ولی اگر از آن دسته افرادی هستید که از ادبیات توقع زیادی دارید و منتظرید تا فیل هوا کند که به آن بگویید ادبیات، بهتر
گفتوگو با مجید قیصری درباره «ساحل تهران»
ادبیات کم ولی داستاننویس زیاد داریم!/ مدتی مخاطب من نجف دریابندری بود
مجید قیصری معتقد است: همیشه میگویم ما داستاننویس زیاد داریم ولی ادبیات کم داریم.
گفتوگو با سلمان کدیور درباره «پس از بیست سال»
با فهم مالک اشتر، منتقد را تکفیر نمیکنیم/ گفتمان عمار در کشور ابتر است
نویسنده رمان «پس از بیست سال» گفت: امیدوارم جریان مذهبی، اقبال و وقت بیشتری برای ادبیات انقلابی و ادبیات آزاد بگذارد و احساس اکثریتبودن را از ذهن خودشان بیرون کنند. این تصور غلطی است که ما اکثریت هستیم. ما بیشمار
قهرمانِ روایت، بدون قهرمانسازی
حاج قاسمی که نمیشناسیم
باید در نظر داشت که روایت یک قهرمان که خصلت قهرمانی در ذاتش است نیاز به درشتنمایی ندارد، زیرا اساسا در پی قهرمانسازی نیستیم بلکه او در خود ویژگیهای یک قهرمان را دارد و فقط باید درست روایت شود.
مروری بر اولین لجاجت یک داستاننویس
همیشه جای چیزی خالی است
«به آواز باد گوش بسپار» در تلاش است هم از فقدان حرف بزند هم از چیزهایی که هستند ولی بودنشان اهمیتی ندارد.
روایتی از یک کنش دانشجویی در کشور بولیوی
سفر به سرزمین گل جادو
«در میان سرخپوستها» روایتی است از کنش یکی از گروههای دانشجویی جریان انقلاب (نه واکنش؛ زیرا باب شده در اغلب تشکلهای دانشجویی رویکرد واکنشی به امور داشته باشند). در واقع این کتاب نشان میدهد غیر از سیاست، حوزههای دیگری هم
با احتیاط کتاب انتخاب کنید
علیه هیچ، نه چکمه نه دیکتاتوری!
«ساز شکسته» ایده جذاب و درخشانی داشته که با یک پرداخت سردستی و سطحی تبدیل به اثری ضعیف شده و حرفهایی که میخواسته بزند را در گلو خفه کرده است.
باز شدن پای گذشته به امروز با «از زخمهای نهانی»
سهل و ممتنع مثل زخم
«از زخمهای نهانی» از آن کارهایی است که میتوان گفت نویسنده زخم خورده و نوشته، تماشا کرده و حالا دارد به ما نشان میدهد. عماد مرتضوی در کتابش، با زبانی که سفت و سخت از خودش دفاع میکند، سعی کرده