15 اردیبهشت 1403
Tehran
21 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

روایت اشک تگ

بچه رو چسبونده بودم به خودم و داشتم بلندبلند ضجه می‌زدم. آروم دستمو شل کردم و گذاشتم مامان بچه رو بگیره. رمق تو دست و پام نبود و نمی‌تونستم از جام تکون بخورم. صورتم غرق اشک بود