نگاهی به «مردگان باغ سبز» با تکیه بر تکثر گفتمانها
رفتن بشارتی برای شروع دوباره است؟
«مردگان باغ سبز» رمانی تاریخی ـ اجتماعی است که داستان زندگی سه نسل از یک خانواده را در خود جای داده است.
مروری بر روایت هشام مطر از بازگشت به سرزمین پدری
در جستجوی یک امکان واقعی
اگر نتیجهگرا هستید یا داستانهایی را دوست دارید که پیرنگ مشخصی دارند، «روایت بازگشت» دیوانهتان خواهد کرد؛ زیرا احتمالا نویسنده از ان آدمهایی است که مسیر را به مقصد ترجیح میدهد.
مروری بر روایت جلال آلاحمد از «دُر یتیم خلیج فارس»
بلعیده شدن در جهاز هاضمه غول نفت
در یتیم خلیج فارس بعد از گذشت حدود هفتادسال از زمان نگارشش کتابی مهم برای شناخت جزیره خارگ است.
نگاهی متفاوت به رمان سوران سرد
آشنا هستم با، سرنوشت تَرِ آب، عادت سبز درخت
طبیعت در رمان سوران سرد صدای سلطه دارد. به عبارت دیگر مکان رخدادها باعث شده است که طبیعت به منزله امری فرا دست عمل کند نه فرودست.
مروری بر کتابی که کودک را با زوایای تازهای روبهرو میکند
تمرین طور دیگر دیدن
نویسنده با فرار از کلیشهها درباره رنگها سعی کرده علاوه بر یاد دادن رنگها، طور دیگر دیدن را هم یاد بدهد. برای مثال وقتی اسم رنگ زرد را میشنویم احتمالا خورشید و چیزهایی مثل این به ذهنمان میآید ولی نویسنده
مروری بر داستانی از صدایی جدید در ادبیات زنان
خواندن، رهایی است
دزدی همیشه بد نیست از نویسندهای تازهکار نویدبخش حضور یک نویسنده زن جدی در فضای ادبیات داستانی است که البته به خاطر حضور نداشتنش در باندها و جریانهای ادبی اثرش دیده نشده است.
مروری بر رمان «حفره» اثر محمد رضاییراد
طفلی به نام رستگاری
از بعد جنایی نه چندان جذاب داستان «حفره» که با کمحوصلگی یا بیاهمیتی به آن پرداخته شده بگذریم، با درامی توامان لطیف و خشن همراه هستیم.
مروری بر زندگی یک انسان اشغال شده
آنجا که دوربینها خاموش است
کتاب «کاپوچینو در رامالله» میخواهد بدانیم وقتی از زندگی تحت اشغال حرف میزنیم از چه حرف میزنیم. زندگی تحت اشغال چیست؟
«سوران سرد» و قصه آنهایی که میترسند
آدمهایی که میتوانستند قهرمان باشند
کتاب، راوی شخصیتهای معمولی است. انسانهایی عادی که از مرگ میهراسند و همین ترس آنها را تغییر میدهد.
روایتی درباره انتشار کتاب و مصائبش
«کتاب» انتشار جاهطلبی است
درست یا غلط، خوب یا بد، کتاب منتشر کردن همچنان اتفاق مهمی است چون شأن بالاتری از خواندن در فضای مجازی دارد. چون هنوز هم توی کامنتها، برای تحقیر یک نفر او را به کتاب خواندن حواله میدهند.