08 اردیبهشت 1403
Tehran
9 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

مجلهٔ الکترونیک واو

نگاهی به سفرنامه افغانستان رضا امیرخانی
«رسم‌الخط» این کتاب مطابق با دیدگاه مولف است!

از زمان نوشته شدن سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی تاکنون سفرنامه‌های زیادی به زبان فارسی نوشته و منتشر شده است. سفرنامه‌هایی که هر یک علاوه بر روایت بخشی از تاریخ از نشانه‌های فرهنگی، آداب و رسوم، سنن، ویژگی‌های جغرافیایی و اقلیمی سرزمین‌های مختلف؛ حرف می‌زنند. در حقیقت سفرنامه‌ها در ملل مختلف جایگاه ویژه‌ای دارند و هر ملیت و زبانی بقای بخشی از تاریخ و فرهنگ خود را مدیون همین سفرنامه‌هاست. در اهمیت سفرنامه‌ها همین بس که گاهی پیش آمده است که تکه‌های گمشده‌ای از پازل تاریخ از دل سفرنامه‌ها کشف شده و بخش‌هایی از یک سفرنامه، برگی جدید به تاریخ اضافه کرده‌اند.

خلاصه این که گونه سفرنامه در ادبیات همواره مهم بوده چرا که پیوندی میان تاریخ و جغرافیا و ادبیات است. اگر بخواهیم از آنان که به طور خاص به مطالعه سفرنامه علاقه‌مندند بگذریم؛ مطالعه سفرنامه‌ها معمولا برای همه، با هر سلیقه و علاقه‌ای، می‌تواند جذاب باشد.

در دوره معاصر نیز اگرچه با جست‌وجویی ساده در اینترنت می‌توان به سراسر جهان سفر کرد؛ کم سفرنامه نوشته نشده است. سفرنامه‌هایی که ظرفیت‌های تاریخی و زبانی دوره ما را در خود نهفته­ دارند و به شرط بقا در پیچ و خم تاریخ، این نکات را به دوره‌ها و نسل‌های بعدی منتقل می‌کنند.

«جانستانِ کابلستان» نیز سفرنامه‌ای معاصر است. رضا امیرخانی نویسنده کتاب «جانستان کابلستان»، در این اثر خاطرات سفر چند روزه خود به کشور افغانستان را در قالب سفرنامه به رشته تحریر در آورده است. امیرخانی در این کتاب بعد از ذکر مقدمه‌ای مبسوط و تقریبا بی ارتباط با موضوع سفرنامه‌اش به سراغ شرح وقایع و خاطرات سفرش به افغانستان می‌رود.

ـ «جانستان کابلستان» و تاریخ

جانستان کابلستان شرح وقایع سفر امیرخانی در مهر 1388 خورشیدی به افغانستان است. سفر او در دوره مهمی از تاریخ سیاسی ایران رقم می‌خورد. در سال 88 و بعد از اتفاقات انتخابات ریاست جمهوری. امیرخانی در سفرنامه‌اش از ذکر جسته و گریخته وقایع آن سال غافل نمی‌شود و در بخش‌های مختلف کتابش، آنجا که لازم است، اشاراتی به وقایع دارد و گاه نظرات خود را پیرامون اتفاقات در متن گنجانده است. اما جالب این است که در مرداد (یا به قول افغانستانی‌ها ماه اسد) آن سال، در افغانستان نیز انتخابات ریاست جمهوری برگزار شده و در روزهای سفر نویسنده به این کشور هنوز بحث انتخابات داغ بود. از این رو امیرخانی فصلی به فصل‌های کتاب افزوده و نام آن را «انتخاباتیات» گذاشته است. او در این فصل نظرات خود را در مورد تعدادی از انتخابات‌های مهم منطقه از جمله انتخابات افغانستان و لبنان و عراق و البته ایران بیان کرده و از تاثیرات نتیجه هر یک از این انتخابات­‌ها بر منطقه و ایران سخن گفته است.

در واقع جانستان کابلستان توانسته راوی بخشی از وقایع تاریخ معاصر ما باشد. یعنی حالا با گذشت 14 سال از تاریخ این سفر، اثر می­‌تواند اطلاعاتی هر چند محدود حول محور انتخابات آن سال به دست دهد یا نوجوان کنجکاوی که آن روزها را به خاطر ندارد؛ به مطالعه و جست‌وجو وادار کند. اما نویسنده از ظرفیت تاریخی کشور افغانستان نیز غافل نشده و به فراخور روایتش از ابنیه تاریخی، به بازگویی پیشینه تاریخی این سرزمین می‌پردازد.

روایت بخش کوچکی از تاریخ معاصر در کنار روایت‌های گاه و بی‌گاه نویسنده از تاریخ کهن پیوند مناسبی میان متن و تاریخ ایجاد کرده است. پیوندی که مطالعه این سفرنامه را شیرین می‌کند.

ـ‌ «جانستان کابلستان» و جغرافیا

امیرخانی در خلال شرح خاطرات و وقایع از بیان موبه‌موی مسافت‌ها و موقعیت شهرهای افغانستان نسبت به ایران و نسبت به یکدیگر و­ ویژگی‌های اقلیمی هر منطقه غافل نشده است.

او با تمام جزئیات شرایط آب و هوایی، خصایص جغرافیایی، مسافت‌های سفر هوایی و زمینی، وضعیت راه‌ها را شرح می‌دهد و این گونه مخاطب را  با تمام ویژگی‌های جغرافیایی مناطق آشنا می‌کند.

در حقیقت امیرخانی مخاطبش را از مرز میان ایران و افغانستان تا تمام شهرهایی که در این سفر از آن­ها دیدن کرده؛ به همراهی در این سفر دعوت می‌کند. مخاطب «جانستان کابلستان» بعد از پایان کتاب می‌تواند با جزئیات در مورد وضعیت اجتماعی و فرهنگی و اقلیمی هرات و کابل و مزار شریف صحبت کند و حتی اگر حافظه خوبی داشته باشد می‌تواند مسافت زمینی و هوایی بین این شهرها و وضعیت جاده‌ها و رانندگی را نیز شرح دهد.

ـ «جانستان کابلستان» و فرهنگ و ادبیات و زبان فارسی

امیرخانی در طول این سفرنامه به طور جدی و بیش­تر از دو مبحث قبلی، از مسائل فرهنگی افغانستان سخن می‌گوید. از اشتراکات فرهنگی میان ما و مردم افغانستان و همینطور از تفاوت‌های فرهنگی­ که میان ما و آن­ها وجود دارد.

او در هیئت یک مردم‌شناس و نه نویسنده، به هر نکته‌ای که در باب نحوه زندگی مردم افغانستان توجهش را جلب کرده است؛ اشاره می‌کند و تا حد لازم آن را شرح و بسط می‌دهد. جدا از شرح مشاهدات مستقیم و نقل گفت‌وگوهای ساده و کوتاهی که با مردم کوچه و بازار در اصناف مختلف داشته است؛ گفت‌وگوهای مفصلی نیز با اساتید دانشگاه هرات داشته که آن­ها را نیز در حد لازم و در خور حوصله مخاطب در سفرنامه‌اش گنجانده است.

گفت‌وگوهایی پیرامون زبان فارسی در افغانستان، مهاجرت به ایران و علل مختلف آن، طالبان، مسائل و مشکلات میان ایران و افغاانستان، روشنفکران افغانستانی مباحثی است که در کنار یکدیگر چشم‌اندازی از اوضاع فرهنگی افغانستان پیش روی مخاطب می‌گذارد.

مهم­ترین ویژگی همه این شرح مشاهدات و نقل گفت‌وگوها نیز ایجاز آن است. گویی امیرخانی در بازنویسی خاطراتش حساب حوصله مخاطب را کرده است و بیش از حد لازم یک سفرنامه جزئیات علمی را شرح نداده است و این از امتیازات اثر محسوب می‌شود.

اما در تمام مدت مطالعه کتاب مواردی مانع از لذت کافی و وافی من از خواندن این سفرنامه می­‌شدند. مثلا دو پارچه شدن زبان و فرم روایت در ابتدای دو فصل «متواترات هرات» که شرح ابنیه تاریخی است؛ جزو همین موارد محسوب می‌شود. دو پارچه شدنی که سبب می‌شد کلاف روایت از دست ذهنم خارج شود. دو پارچه شدنی که شبیه سرگیجه‌ای در انتخاب زبان مناسب روایت است. شبیه سرگیجه است و به فرم بدل نمی‌شود چرا که از فصل متواترات هرات به بعد دیگر شاهد آن نیستیم و زبان سفرنامه تازه بعد از دو فصل یکپارچه می‌شود.

از دیگر موارد آزاردهنده کتاب رسم‌الخط آن است. در ابتدای کتاب ناشر اشاره کرده که رسم‌الخط این کتاب مطابق با دیدگاه مولف است. اما به راحتی نمی‌توان از این «دیدگاه» نویسنده عبور کرد. حتی شاید بهتر بود از کلمه «سلیقه» به جای دیدگاه استفاده می‌شد چرا که شکل افراطی جدانویسی کلمات در این کتاب بیشتر شبیه یک بدعت‌گذاری غریب است تا دیدگاهی مبتنی بر اصول دستور زبان فارسی یا ابداعی خلاقانه و دلنشین و کمک‌کننده.

در آخر هم آیا لازم است بگویم که ای کاش به جای واژه «افغانی» در بیان ملیت مردم افغانستان از واژه صحیح «افغانستانی» استفاده می‌شد؟

 

عنوان: جانستان کابلستان/ پدیدآورنده: رضا امیرخانی/ نشر: افق/ نوبت چاپ: دوم/ تعداد صفحات: 350.

انتهای پیام/

ارسال نظر