روایتی از سیودو سال اسارت در زندانهای شاه
سفر قهرمان پشت میلههای پهلوی
بیایید تصور کنید که دیگر نمیتوانید آزادانه زندگی کنید، تصور کنید باید مدتی را در میان دیوارهای بلند و با کمترین امکانات سپری کنید. اصلا اجازه بدهید راحت بگویم، تصور کنید قرار است زندانی باشید. حالا زمانش خیلی معلوم نیست، یعنی نمیدانید فردا آزاد میشوید یا تا زمانی که جان در بدن دارید باید پشت دیوارهای بلند و سیمانی که رویشان هم معمولا سیمخاردار قرار دارد نفس بکشید.
تصور کردنش هم سخت است و نمیتوان پذیرفت که آزاد نباشیم و در بند زندگی کنیم، در حالی که انسانهای دیگر آزادانه بیرون این دیوارها زندگی میکنند و در کنار خانوادههای خود هستند. تصور کردن اینکه اطرافیان ما، مادر، پدر، همسر، فرزند و… بیرون بدون ما زندگی میکنند ولی ما فرصتهای بودن با آنها را به خاطر قرار گرفتن پشت میلههای زندان از دست میدهیم. سخت است!
میشود باور کرد وقتی بیرون میآییم فرزندمان چند ساله است و آیا پدر و مادرمان در قید حیاتاند؟ اینها شاید بخشی از تصورات کسی باشد که هیچ تصویر و تجربهای از در بند بودن و زندگی درون قفس ندارد و شاید کسی که چنین تجربهای دارد بتواند نکات دیگری را هم به این موارد اضافه کند تا تصویر زندگی در اسارت و زندان بهتر شکل بگیرد.
همانطور که دیدید ذهن ما عاجز از تصویرسازی زندگی در زندان ولو برای مدت کوتاه و مشخص است اما باید دید کسانی که سالیان متمادی پشت میلههای زندان روزگار گذراندند و گرد سفیدی بر سر و رویشان نشسته چگونه توانستند تحمل کنند.
«صفر قهرمانیان» مشهور به «صفرخان» یکی از آن کسانی است که بیش از سی سال در زندانهای پهلوی دربند بوده و با پیروزی انقلاب اسلامی از بند رها شده است. خاطرات او تصویری تمامنما از زندان طی سالهای مختلف از دهه 20 تا دهه 50 خورشیدی است که بیشک هرخوانندهای را متحیر خواهد کرد.
کتاب «خاطرات صفرخان» بازگو کننده سیودو سال مقاومت در زندانهای شاه است که از زبان او برای تاریخ روایت شده است. کتابی حجیم اما پرنکته که هر خوانندهای را متقاعد میکند به پاس بیش از سی سال مقاومت صفرخان در زندانهای پهلوی، اندکی حوصله به خرج دهد تا کلام صفرخان به پایان برسد.
از ارومیه تا برازجان و تهران؛ شهرهایی است که صفرخان در زندانهای آنها روزگار گذارنده و بیش از سی سال از جوانی و عمرش را به خاطر مخالفت با شاه و اعمالش در آنها سپری کرده است. سخت است! اینکه مردی باشی جوان و پردل و جرات ولی وقتی بیرون میآیی دیگر اثری از بنیه جوانی نیست و گرد پیری بر سر و رویت نشسته باشد و زندان خود به خود انرژیات را تحلیل برده باشد و زودتر از موعد از پا افتاده باشی… هرچند او هیچگاه در برابر رژیم قد خم نکرد و حاضر به نوشتن توبهنامه و… نشد و سربلند به دامن کشور و همشهریهایش بازگشت.
خاطرات او مانند یک فیلم سینمایی است، فیلمی که دوربینی یک گوشه زندان کار گذاشته شده باشد و آمد و رفت افراد مختلف از گروهها و دستههای مختلف با افکار گوناگون را ضبط کرده باشد و بعد از سی سال آن را به نمایش در آورده باشند. او با افراد مختلف همبند یا همسلول بوده، از مذهبیهایی مانند مرحوم طالقانی و مرحوم هاشمی رفسنجانی تا بازرگان و چپها و دیگر مبارزان مانند عسکراولادی همه را میشناخته و به عنوان یک قدیمی زندان مورد احترام بوده است؛ فردی که در برابر فشار کوتاه نیامده و مقاومت کرده است.
خاطرات او توسط علیاشرف درویشیان به صورت یک مصاحبه بلند منتشر شده که به صورت روایت خطی از ورودش به جریان مبارزه و بازداشت و سپس زندانی شدنش و تبعید به مناطق مختلف تا سال 1357 بازگو شده است و جزئیات خوبی از او در کتاب روایت شده، این کتاب برای مخاطب علاقهمند میتواند تصویر متفاوتی از مبارزه و حرکت به سوی پیروزی را ترسیم کند.
صفرخان به قدری چهره سرشناسی بوده که شاه خود در جریان پروندهاش بوده و وقتی برای آزادی او وساطت میکنند با آزادی سایرین موافقت میکند ولی به آزادی او رضایت نمیدهد. حتی برخی از مقامات زندان به او احترام میگذاشتند و در برخی امور از او برای کنترل زندان یا ارتباط با زندانیان کمک میگرفتند ولی این سبب نشد که صفرخان کوتاه بیاید و تبدیل به مهره و ابزار دست رژیم برای سرکوب و خبرچینی در زندان شود. کاری که بسیاری پس از اندکی تحمل زندان به آن دست میزنند ولی صفرخان راضی به آن نشد و رنج حصار زندان را بر ننگ همکاری به رژیم ترجیح داد.
کتاب «خاطرات صفرخان» از آن آثاری است که تصویری دقیق از سیر مبارزه و نحوه برخورد حکومت پهلوی با مخالفان و ناراضیان ارائه میکند و نشان میدهد در دورههای مختلف حکومت چگونه با مخالقان خود برخورد میکرده است. اثری که میتواند تاریخ شفاهی زندان باشد.
عنوان: خاطرات صفرخان؛ سیودو سال مقاومت در زندانهای شاه/ پدیدآور: علیاشرف درویشیان/ انتشارات: چشمه/ تعداد صفحات: 380/ نوبت چاپ: ششم.
انتهای پیام/