14 اردیبهشت 1403
Tehran
20 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

لیلا مهدوی تگ

در «عملیات عطش» تحلیل با خبر درهم نمی‌شود و آنچه تصویر می‌شود خبر است. به همین خاطر است که ریتم روایت کمی تند است و مخاطب را هم با خود می‌کشاند.

اربعین رسید. تمام روز را پای تلوزیون به آن میدان سرخ‌پوشی چشم دوختم که یک لحظه خالی نمی‌شد. عرب می‌رفت، عجم می‌آمد. شیعه می‌رفت، سنی می‌رسید. مسلمان جایش را به مسیحی می‌داد و باز میدان خالی نمی‌شد.

«سکه‌های سفالی» داستانی است که اصول را می‌داند و خط را نشکسته است. زبان اثر اگر چه بار تاریخی دارد اما سخت‌خوان و ثقیل نیست.

نویسنده «فراموشان» سعی کرده است در هر کدام از این روایت‌ها به سراغ یکی از شخصیت‌های گمنام حادثه برود و واقعه کربلا را هر بار از یک نگاه تازه و با زاویه دید متفاوت بیان کند.

بارزترین خصیصه «مهاجر سرزمین آفتاب» خود سوژه است. مسلمان شدن یک بانوی ژاپنی خودش در نوع خود یک سوژه است برای نوشتن.

رگتایم علاوه بر نوای موسیقی، یک تابلو نقاشی بزرگ از اعتراض به غارت انسان و اخلاق است. تصویری که دکتروف از ارابه صنعت آمریکایی می‌سازد که استخوان‌های بدن انسان‌های بی‌گناه مهاجر و رنگین‌پوست زیر چرخ‌های آن در حال خرد شدن

حج رحلت است از بین سیاهی و رنج‌ها به سمت یک عرصه و یک ساحت از نور و روشنی. حج در حقیقت یک تصمیم است و یک اراده در برابر ایستادن و سرشاخ شدن با خود. یعنی دست شستن و

«چراغ‌های روشن شهر» یک تصویر با شکوه و البته ساختارمند از حضور دختران و زنان کشور در روزهای جنگ تحمیلی است. روایتی که هم از گزارش و خبر مستند برخوردار است و هم از زبان و تصویر قوی بهره می‌برد.

خسرو باباخانی در «ویولون‌زن روی پل» کوشیده است که قصه اعتیاد و مهم‌تر از آن ترک اعتیاد را با زاویه نگاه خاص خود و به دور از ادعاهای مطرح شده و البته شکست خورده پیرامون آن، تبیین کند و بگوید

دستاورد ارزشمندی که می‌توان از دل قصه‌های «ساعت دنگی» بیرون کشید، مبادله امید است. صرف نظر از زوایایی که داستان از زن مطرح می‌کند. نویسنده در هیچ کدام از داستان‌هایش زن را موجود منفعل و از پیش‌باخته‌ای نمی‌داند.