14 اردیبهشت 1403
Tehran
21 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

لیلا مهدوی تگ

من مخاطب داستان «آبنبات هل‌دار» را مخاطب جدی ادبیات نمی‌دانم. زیرا طنز ادبی باید در درون خود نقد مفصلی بر مفاهیم انسانی مطرح کند و دغدغه‌مند باشد اما «آبنبات هل‌دار» نگاه و توجهش را معطوف مقوله رنج نمی‌کند و بیشتر

پروانگی داستایفسکی از «جنایت و مکافات» شروع می‌شود. در «جنایت و مکافات» است که در آن «وجدان اخلاقی» را در داستانش می‌سازد.

نویسنده رمان «عاشقی به سبک ون‌گوگ»، انسان و کرامت وجودی انسان را خوب می‌شناسد و تصاویری که از مضامینی چون عشق، دلتنگی، محرومیت و رنج می‌سازد تصاویر ملموس و واقعی هستند.

فرید در داستان »طوقی» با کبوترها پرواز را تجربه می‌کند. همراه با طوقی، فرید هم به آسمان می‌رود و می‌آید. این است که المان‌های قصه خوب با هم جفت و جور می‌شوند و فرم داستان را می‌سازند.

داستان «بی‌نام پدر» داستان شخصیت‌هاست. شخصیت‌های مختلف در داستان که بر هم و بر محیط در بستر زمان و مکان داستان، بدون وقفه اثر می‌گذارند و این جریان متوقف نمی‌شود. به همین علت داستان از نوعی حیات و حرکت برخوردار

داستان کوتاه چهل و چند صفحه‌ای «شنل»، نقشی در ادبیات روسیه بازی می‌کند که بعدها زمینه بروز گونه و تفکر جدیدی در پیدایش رئالیسم بی‌بدلیل روسی و ظهور آثار بی‌مانندش می­‌شود.

داستان «ماتی خان» بر اساس یک مطالبه­‌گری اجتماعی پیش می­‌رود. جامعه‌ای که بر افراد خاصش تاکید می‌کند. یعنی در داستان «ماتی خان» هم فردیت مطرح می‌شود و هم جمعیت.

مسیر داستان «دیلماج» از سیاست و فضای روشن‌فکری آن زمان می‌گذرد و نویسنده تلاش می‌کند علاوه بر اینکه داستان تاریخی می‌نویسد، تحلیل سیاسی خود را نیز از زمان مشروطه بیان کند.

«حوض خون» در دستگاه شور آواز سر می‌دهد و گویی نفیر سوزانش، روضه می‌خواند. مصیبت می‌خواند. روضه‌اش همیشه تازگی دارد. خون را به خون رج می‌زند و بر دل می‌کشاند و خون به دلت می‌کند.

در جلد اول از «مست جنگ» خط داستانی مشخص و روشن است. داستان پیرنگ محکم و استواری دارد که همه المان‌های آن به پیرنگ وفادارند و این نکته از ویژگی‌های ادبیات ژانر است.