16 اردیبهشت 1403
Tehran
17 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

پر‌بحث‌ترین تگ

نویسنده روایت و رمان‌های یک‌سویه شاید خیلی متوجه نباشد که حذف دیگری و یا تخفیف او موجب می‌شود روایت فتح و شکست‌های ما اعتبار حقیقی خود را از دست بدهد.

سکوت، به رخ کشیدن انتخاب‌هاست. تردید تا مغز استخوان آدم‌هایش نفوذ می‌کند و شیره منطقشان را می‌مکد.

بولگاکف در «مرفین» نشان می‌دهد اعتیاد و زوال اخلاقی و جسمی ارتباطی به این ندارد که در چه جایگاهی باشی. اعتیاد و بن‌بست‌های اخلاقی چنان آدم‌ها را به انحطاط می‌کشانند

رمارک در کتاب «در غرب خبری نیست» از مردم جهان دعوت می‌کند تا در میان صدای شلیک گلوله و گرد و غبار جنگ و مبارزه و اخبار شکست و پیروزی و هلهله برای رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی دمی بنشینند،

هر وسیله قصه‌ای داشت. و او نقال قصه‌گویی بود از خاورمیانه که از هر وسیله کتابی شفاهی می‌پرداخت و تحویل مشتری‌ها می‌داد.

آگاهی از ظلم و سبعیت نوع بشر و جهان بی‌رحمش آدمی را ناامید می‌کند. و جستجوی عشق، آخرین راه نجات است.

هر داستان از مجموعه «اسم شوهر من تهران است»، دقایقی از زندگی زنانی است که جنگیده‌اند، خسته شده‌اند، کم آورده‌اند، رسیده‌اند، عقب‌نشینی کرده‌اند و مهم‌تر از هر چیز با همه مشکلاتشان زندگی کرده‌اند.

«کولی کنار آتش» یک اثر پسامدرنیستی در ادبیات داستانی ایران است که از بارزترین مشخصه‌هایش زاویه دید آشفته و یا اسکیزوفرنیک آن است. این آشفتگی در زاویه دید و گسست در روایت، فرمی را در داستان «کولی کنار آتش» به

روایت سختی‌های کار و همت آقای توکلی (مربی و مسئول گروه) در کتاب «مادر برام قصه بگو» می‌تواند نمودار خوبی از کار فرهنگی باورمند به آرمان‌های انقلاب اسلامی باشد.

بدون شک «چراغ‌های روشن شهر» همان دختران و پسرانی هستند که تا پای جان برای روشن شدن دوباره چراغ خانه‌های ویران شده خرمشهر ایستادگی کردند.