«پاییز آمد» آغازی برای روایت نوع دیگری از خاطرات
او فقط همسر شهید نبود
«پاییز آمد» آغاز تلاشی است برای رقم زدن نوعی دیگر از کتابهای خاطرات زندگی شهدا از زبان همسرانشان، نوعی دیگر که دیگر نمیتوان با همان یک پاراگراف ابتدایی این متن آن را توصیف کرد.
این کتاب از دو جهت مهم است
کارور، چه خبری به چخوف و همینگوی میدهد؟
کارور علاوه بر اخذ درسهای چخوف و همینگوی، کاری هم برای خودش میکند. او با نوشتن داستانهای خاصش خبری را به چخوف و همینگوی منتقل میکند.
داستان جذاب یک زندگی
فخرالسادات فرق میکند!
فخرالسادات در جامعه زندگی میکرد، روایت که میکند خواننده کاملا فضای آن روزهای کشور را متوجه میشود. داستانی نیست که اگر از دهه شصت در ایران برداری و در هر زمان و مکان دیگری بگذاریاش، مشکلی پیش نیاید.
تصویر من یا کاریکاتور آنها؛ مسئله این است!
تراژدی یک مسلمانی
تراژدی زمانی رخ میدهد که منِ مسلمان، تصویر برازندهای از اسلام در این عالم ثبت نکردهام و خب پاشنهآشیل امت میشوم و باعث دوباره شهید شدن پیامبر.
«جاده یوتیوب» شما را یاد «لیلی با من است» میاندازد
این جاده محدودیت سرعت ندارد
«جاده یوتیوب» روایت صیقل خردهای دارد و در این راه پای مخاطب به سنگریزههای نوشتاری گیر نمیکند، اما طبیعتا یک اثر بیعیب هم نیست.
«پاییز آمد» را به فمنیستها پیشنهاد کنید
نه صورتی، نه زرد، نه سیاه؛ روشن!
گلستان جعفریان در «پاییز آمد» به شکلی هنرمندانه و حرفهای داستان این زندگی عاشقانه و انقلابی را به رشته تحریر درآورده است. نه آنقدر شخصی و صورتی که خواننده دلزده شود و حس رمانهای عامهپسند به او دست بدهد و
ایران عهد فتحعلیشاه از زبان جیمز موریه
حاجیبابا؛ شارلاتانِ دوستداشتنی
«سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» نه تنها یک رمان طنز و سرگرمکننده است بلکه یک کتاب ایرانشناسی دوران قاجار هم هست.
«همنوایی شبانه ارکستر چوبها» فالش مینوازد
این ارکستر رهبر ندارد
«همنوایی شبانه ارکستر چوبها» رهبر ندارد و نویسنده با این ایده که میخواهم راوی تنهایی بیوطنها باشم و از رنج آنها سخن بگویم دست به نوشتن زده است ولی سازآرایی او در این ارکستر درست نبوده و صدایی که به
ظرفیت مغفولی که در خدمت کتاب و کتابخوانی نیست
نوشتن برای لوازم آرایش، آری؛ سفارشینویسی، نه!
اگر به نویسندهای بگویی درباره لوازم آرایشی محتوا تولید کن که بزنیم داخل بروشورش با کمال میل میپذیرد ولی تا به سفارش کار ارزشی میرسد جا خالی میدهد!
روایتی از نامههایی که تمدن و نسل بشر را حفظ کردهاند
آن نامه که میرود به سویش
«نامه» از آن جهت که روزگاری یکتنه نقش تلفن، شبکههای اجتماعی، رسانه، دایرکت و قرار عاشقانه (Date) در کافه را ایفا میکرده اثری برجسته و بیبدیل در حفظ تمدن و نسل بشر دارد.