پربازدیدترین تگ

کشوی میز مدرسه، پناهگاه کتاب‌ها‌ی رنگ‌پریده‌ای بود که پنهانی با خود به مدرسه می‌بردیم و چون صندوقچه‌ای گران‌بها وسط درس باز می‌کردیم و گوشه‌ای از قلب‌مان انگار گرم می‌شد.

«تا بهار صبر کن باندینی» داستان یک زمستان سرد و تلخ است. برای طنازی‌های معروف نویسنده باید سراغ کتاب‌های دیگر بروید. در این کتاب از خوشبختی خبری نیست.

سلیقه‌ام هم دستشان آمده بود. همان‌هایی را برایم انتخاب می‌کردند که دوست داشتم بخوانم. کار به جایی رسیده بود که گاهی کتاب‌های جدیدِ تازه از تنور چاپخانه درآمده را توی قفسه نمی‌چیدند.

موضوعی که در رمان «چپ‌دست‌ها» نمود پیدا می‌کند، طنز لطیفی است که خیلی خوب داخل کار نشسته است. زبان طنز، خیلی جاها بوی زُهم خونِ توی زندان را می‌گیرد و حال مخاطب را خوب می‌کند

همان‌طور که دیدید دانایی مسئولیت دارد. علاوه بر آن امروزه با تبدیل شدن کتاب به کالای لوکس و با این قیمت‌های کهکشانی، انصافا صرف در نادانی است.

«نا» شاید کتاب کلاس اولی‌ها در سیر شناخت محمدباقر صدر؛ این نابغه جهان اسلام باشد.