مروری متفاوت بر یک کتاب متفاوت
ظلم محو نمیشود!
«ریشهها» یک داستان خانوادگی تاریخی تمام عیار است که مثل تمام داستانهای گونه خودش پر است از تلخی و شیرینی و بالا و پایینهای مختلفی که هر خانوادهای در طول سالها و نسلها به خود میبیند.
روایت و بیتوجهی به مخاطب در «چند حبه قند»
با حلوا حلوا گفتن، دهان شیرین نمیشود!
مخاطب کتاب «چند حبه قند» با بیاهمیتترین روزمرههای خانم پرستار دفاع مقدس روبهروست. خواندن این کتاب هیچ دستاوردی از فهم عمیق جنگ و نقش پرستاران در دفاع مقدس به مخاطب نمیدهد.
مروری بر روایت مسعود بربر از ماجرای مهاجرت
پایان یک رویا
برخلاف تلاش نویسنده که پیداست میکوشد داوری نکند و تصویری بیطرف از فرجام مهاجرت ارائه کند، آنچه از ابتدا تا انتهای کتاب به خواننده القا میشود، چیزی جز تباهی و سیاهی این فرجام نیست.
مروری بر اولین لجاجت یک داستاننویس
همیشه جای چیزی خالی است
«به آواز باد گوش بسپار» در تلاش است هم از فقدان حرف بزند هم از چیزهایی که هستند ولی بودنشان اهمیتی ندارد.
روایتی از سختترین کار دنیا
معرفی کتاب بدون درد و خونریزی
نمیدانم چقدر سختگیرانه است ولی راستش کتاب باعث شده خیلیچیزها سخت جلوه کند. کند و کلافهکننده. تهش هم میرسی به اینجا که اصلا چرا باید همچینکاری بکنی یا چرا باید از کتابهایی که دوست داشتی حرف بزنی یا اصلا چرا
چخوف و میل تغییر آینده
درباره معنای زندگی
به نظر میرسد چخوف در عین تاکید به لحظات تکرار نشدنی و لذتبخش عشق، آن را موضوعی پیچیده میبیند که در گذر زمان دستخوش تغییر و تحول میشود اما باز همان لحظات عاشقانه است که به زندگی معنا میدهد.
روایتی از شغلی پرخطر و کم درآمد
این صدای کولبرهاست
روایت صادق امامی در کتاب «یک زمستان با کولبرها» به فرامتنهای متعدد و ابعاد مختلف میپردازد که در نوع خودش بسیار قابل توجه و تا حدی تکاندهنده است.
«کشتی ساکورا» و بحران هویت در قرن بیستم
نوح و سیزیف در آستانه انفجار بزرگ
آدمهای «کشتی ساکورا» از هول حفظ جان به درون کشتی میخزند، امّا در حصار کشتی نجاتشان آنچنان به مرگ نزدیک میشوند که بیم آن میرود پیش از انفجار عظیم حیاتشان پایان یابد.
شخصیت اصلی «گاف» زن است
تاریکیهای روشن یک شهر
پرداختن به چهره تاریک شهر پیش از گاف، جریان گرفته بود، اما میخواهم بگویم، گاف در همین جریان نوشتن از سویه تاریک شهر است اما کلیشهها را شکسته و در جریان گفتن حرف تازه افتاده است.
خواندن این کتاب به کار داستاننویسها هم میآید
بستهای کامل برای نوشتن
عنوان کتاب و نویسنده سعی میکنند به صورت اختصاصی درباره فیلمنامه حرف بزنند اما من به عمد داستان را هم کنارش میآورم، چون خواندن این کتاب به کار داستاننویسها هم خیلی میآید.